حکایتی عجیب و خواندنی به نقل از علامه میرجهانی (ره)
علامه بزرگ سیّد محمّد حسن طباطبایی میرجهانی اصفهانی (اعلی الله مقامه) در کتاب البکاء للحسین (علیه السّلام) حکایت عجیبی را به شرح زیر نقل کرده است:
در احادیث وارد شده که در مدینه طیّبه یکی از شیعهیان مجالس ازدواجی فراهم کرده بود و از حضرت زین العابدین (علیه السّلام) تقاضا کرده بود که آن مجلس را به قدوم شریف خود زینت دهد و آن حضرت انکار میفرمود. در اثر اصرار زیاد، حضرت فرموده بود که اگر عهد می کنی مرثیه خوانی در مجلس خود دعوت می کنی که در مصیبت پدر بزرگوارم حضرت سید الشهداء (علیه السّلام) مرثیه ای بخواند دعوتت را اجابت می کنم. او قبول می کند و مرثیه خوانی را دعوت می کند. پس از آنکه آن بزرگوار در آن مجلس تشریف فرما می شود، مرثیه ای خوانده می شود و آن حضرت و حاضرین گریه زیادی می کنند. چون مجلس برگذار می شود و اهل مجلس می خواهند متفرّق شوند صاحب مجلس متوجّه می شود که آن حضرت بر دم در ایستاده کفش های حاضرین را در پیش پاهاشان جفت می فرماید.[۱]
[۱]. البکاء للحسین (علیه السّلام)، تحقیق حامد فدوی اردستانی، ص۴۳۰٫ (این خبر را علامه نقل به معنی کرده است.)
سلام حاجی/موفق باشی/میر
[پاسخ]
بیا مارو حذف میکنی آمارت میاد پایین!
[پاسخ]
میشه بگید چطور بالای وبلاگتونو اونطور کردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟عکستون و با گنبدو گذاشتید.میشه راهنماییم کنید؟
[پاسخ]
admin پاسخ در تاريخ دی 17ام, 1389 6:46 ق.ظ:
سلام.
درباره سؤالتون باید بگم که این مربوط به طراحی و گرافیک میشه که به صورت فایل فلش درآورده شده.
[پاسخ]
سلام علیکم.
استفاده کردیم..
در ضمن یک اشتباه تایپی در متن این مطلب وجود دارد.
محمد نوشته شده محم
یا علی
ـــــــــــــــــ
پاسخ: ممنون از شما دوست بزرگوار. تصحیح شد.
[پاسخ]
باسلام!دررابطه باسیادت علامه میرجهانی مطلبی را برای بنده نقل کرده اند ازمقدمه کتاب دیوان حیران که ایشان جوان عربی را در بقعه امامزاده سلطان ابراهیم ع واقع در شهر کهنه قوچان دیده اند و. آن جوان عرب در کنار ضریح مطهر امام زاده به ایشان فرموده اند که شما سید هستید چرا عمامه مشکی بر سر نمیگذارید!؟ وایشان پیگیر شده اند و توسط آیت الله بروجردی عمامه مشکی بر سر گذاشته اند.چنانچه می توانید این مطلب را برای بنده پیدا کنید بسیار ممنون می شوم.ناظردوست مدیر اجرایی امامزاده سلطان ابراهیم ع
ـــــــــــــــــــــــــ
پاسخ: با عرض سلام و ادب.
بسم الله الرحمن الرحیم
مرحوم آیت الله میرجهانی (ره) شرحی از کوشش های خود و چگونگی اثبات سیادت خود و نیز کلیه تأییدیه هایی که از مراجع و علمای نجف و ایران دریافت نموده بود را در کتابی به نام «السبکیه البیضاء» گردآوری نمود.
مرحوم میرجهانی در ابتدا در سیادت خود تردید نداشت، اما پس از مدتی تحقیق این امر برای خود او به اثبات رسید، اما مدرکی کتبی نیافت تا بتواند سیادتش را اظهار کند. به هر حال از چهار طریق توانست آن را اثبات کند و در نتیجه مورد تأیید مراجع تقلید، علما و فضلای وقت قرار گرفت.
آقای سید حسن فاطمی در مقدمه ای که به این اثر نوشته در بیان خلاصه این چهار طریق مرحوم میرجهانی می نویسد:
الف: گواهی سالمندان متعدد که خبر سیادت میرجهانی را سینه به سینه نقل می کردند.
ب: مدرکی مربوط به سال ۱۲۵۱ ق ( ۱۲۱۴ ش ) که سالمندان محمّدآباد در آن زمان، در مورد سیادت میرجهانی و نواده های او شهادت داده بودند.
ج: شجره نامه ای از میرجهانی و میرعماد که چند نفر آن را تأیید کرده اند، که برابر اصل است و یکی از امضاکنندگان، آخوند ملا محمد بن محمد رسول کاشانی ـ شاگرد خاص حجه الاسلام شفتی ـ است و تاریخ امضای او ۱۲۵۸ ق ( ۱۲۲۱ ش ) می باشد.
د: شجرنامه ای که اصل آن را پدربزرگ میرجهانی، یعنی میرکاظم زواره ای از روی آن استنساخ کرده است. این نسب نامه در سال ۱۳۳۷۷ ق ( ۱۳۳۸ ش ) به دست آیت الله میرجهانی می رسد و ایشان هم در اندازه ای بزرگ از روی آن استنساخ، و علما و فضلای وقت، در اطراف؛ آن را تأیید کرده اند، سپس آن را در سال ۱۳۳۸ ش چاپ و منتشر کرد. (سبکیه البیضاء، ص۱۰)
مرحوم میرجهانی در لابه لای کتاب خود (السبکیه البیضاء) به غیر از راه های چهارگانه ذکر شده در اثبات سیادت شان، را دیگری را ذکر می کند که در اثبات سیادت ایشان برای شخص خودشان مؤثر بوده ولی نمی توانستند آن را برای عموم بیان دارند که آن کمک گرفتن از امور غیر عادی است و آن به خاطر احاطه ایشان به علوم غریبه بوده است؛ اما وی آن را به روشنی در این کتاب بیان نکرده است.
در یک جا می نویسد:
«چند روزی را به قصد کشف این مطلب و حل این مشکلات (اثبات سیادت) در حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) متوسل شدم.
علاوه بر واردات غیبیه و کشفیات سریه ای که گفتنی و نوشتنی نیست و باید در تحت لفافه بماند، چند روزی نگذشت که به مجرای عادی راه فتحی به کشف این موضوع برایم باز شد، هر چند از مجرای غیر عادی یقین قطعی به صحت انتساب خود و اولاد میرجهانی، برایم حاصل شده بود، ولی نمی توانستم در مقابل عموم، آن را سند برای غیر قرار دهم و اقامه ی برهان و دلیل کنم؛ لکن به توجهات حضرت ثامن الحجج محذور هم برایم مرتفع شد.» ( سبکیه البیضاء، ص۱۲)
ایشان در جای دیگر می نویسد:
«نگارنده بدون اشاره از مبادی عالیه، مبادرت در نوشتن این رساله نکردم، کما این که قبل از اشاره، وقتی اراده کردم که اقدام و کوشش در اظهار این امر کنم، استخاره با قرآن مجید کردم ـ این آیه از سوره مبارکه نحل آمد:
(وَ اللَّهُ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتهَِا إِنَّ فىِ ذَالِکَ لاََیَهً لِّقَوْمٍ یَسْمَعُون)
ترجمه آیه: خداوند از آسمان، آبى فرستاد و زمین را، پس از آنکه مرده بود، حیات بخشید! در این، نشانه روشنى است براى جمعیّتى که گوش شنوا دارند «نحل، ۶۵»
با این که مقصود این آیه شریفه به نظر خود بسیار مناسب با اراده خود و اصل مقصود یافتم، باز هم خودداری کردم و مردد در عمل بودم. پس از آن، دولت توفیق گریبان گیر، به اشارتی غیبی، و عنایتی لاریبی به نوشتن این رساله تصمیم گرفتم، تا این که آنچه مقدور شده بود، به قلم حقیر در این باب جاری شود. (سبکیه البیضاء، ص۱۲)
آیت الله میرجهانی با وجودی که از سادات عالی درجات طباطبایی بوده و نسب شان با آیت الله بروجردی و آیت الله حکیم یکی بوده و از یک سلسله به شمار می آمد، ولی تا زمان آیت الله بروجردی که برای ایشان ثابت نشده بود به زی غیر سادات بودند، ولی پس از آن که پس از چهل سال تحقیق برای ایشان ثابت شد و مراجع بزرگ آن را تأیید نمودند، به استناد این مدارک در نزد آیت الله بروجردی به لباس سیادت درآمدند و آیت الله بروجردی به دست مبارک خود عمامه سفید ایشان را تبدیل به عمامه سیاه نمودند.
این مطلب از کتاب «جنه العاصمه»، صفحه ۱۷ الی۲۰ که توسط نشر «شمس الضحی» به چاپ رسیده است نقل گردید.
[پاسخ]
سلام.من به علوم غریبه علاقه بسیار دارم ولی چون ایمانم کافی نبود انرژی های منفی ماوراءی به سمتم اومد و من این استعداد درونی رو ۴سال ترک کردم.الان سعی بر نزدیکی به پروردگارم دارم. و میخواهم هدفم از آفرینش رو پیدا کنم.ولی هیچ راهنمایی اطرافم نیست! سردرگمم چون همیشه حسی منو برای عادی زندگی کردنم سرزنش میکند! لطفا من رو از سردرگمی نجاتم بدین و راه اتصال به خدا رو نشونم بدین …
[پاسخ]
حمیدرضا پاسخ در تاريخ آبان 20ام, 1395 11:14 ب.ظ:
سلام بر الهام.
باید با یک کارشناس دینی در ارتباط باشید و طی چند جلسه مسائلی که مطرح فرمودید را با آنها در میان بگذارید!
می توانید با سامانه پاسخگویی ۰۹۶۴۰ یا سایت این سامانه در ارتباط باشید!
موفق باشید.
[پاسخ]