از بَشّار مُكارى نقل شده است كه گويد: در شهر كوفه به خدمت امام صادق عليه السّلام رسيدم. حضرت مشغول خوردن خرماى طَبَرزَد[1] بودند. فرمودند: اى بَشّار! بيا جلو و از این تناول نما! عرض كردم: فدایت شوم، گواراى وجودتان باد! در بين راه كه مى آمديم، چيزى ديدم كه آتش غيرتم را برافروخت، دلم را به درد آورده ناراحتم كرده است. حضرت فرمودند: تو را به حقّى كه از من بر گردن دارى سوگند مى دهم كه جلو بيا و از اين خرما بخور. بَشّار گويد: جلو رفته از آن خرما خوردم. سپس حضرت فرمودند: حالا داستانت را بگو! عرض كردم: در بين راه كه مى آمدم يكى از مأموران خليفه را ديدم كه زنى را جلو انداخته و بر سرش تازیانه می زند و او را به سوى زندان مى برد و او با صداى بلند فرياد مى
صاحب کتاب شریف «مدینة المعاجز» در قسمت فضائل و کرامات امام حسین علیه السّلام از حضرت صادق علیه السّلام اینگونه نقل می کند: هرکس برای امام حسین (علیه السّلام) گریه کند اشک هایش نزد فاطمه زهرا (علیها سلام) می رود و ایشان را در مورد فرزندش تسلی می دهد و خدای تبارک و تعالی حق او را می دهد و در روز قیامت با جدم حسین بن علی (علیهماالسّلام) محشور می شود و تمام چشم ها در روز قیامت اشک می ریزند جز چشمانی که برای جدم حسین بن علی (علیهماالسّلام) اشک ریخته باشد و به آنها گفته می شود: بدون حساب وارد بهشت شوید و در بهشت نیز همسایه ی جدم حسین بن علی (علیهماالسّلام) خواهند بود.[1] ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [1]. ترجمه مدینة المعاجز، ج2، ص207