حمیدرضا فلاح

حمیدرضا فلاح

حمیدرضا فلاح تفتی

ابعاد مختلف زندگی حضرت خدیجه علیها سلام

تعداد بازدیدها: 4,348 مشاهده

حضرت خدیجه سلام الله علیها

بسم الله الرحمن الرحیم

به مناسبت فرا رسیدن رحلت همسر باوفای پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله)؛ حضرت خدیجه کبری(علیها سلام) این نوشتار را که شامل پنج بخش در مورد زندگی حضرت خدیجه است را تقدیم می کنم:

زندگانی حضرت خدیجه (علیها سلام)

ازدواج حضرت خدیجه(علیها سلام)

ایمان حضرت خدیجه (علیها سلام)

احترام حضرت خدیجه (علیها سلام)

وفات حضرت خدیجه (علیها سلام)

زندگانی حضرت خدیجه (علیها سلام)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

زندگانی حضرت خدیجه (علیها سلام)

خدیجه دختر خویلد از قبیله بنی ­اسد است که یکی از قبایل قریش بود. نام مادرش فاطمه بود.[1] از دوران کودکی و نوجوانی ایشان اطلاعی در دست نیست.

از مسائل مهم در دوران نوجوانی حضرت خدیجه، مسئله ازدواج­ های اوست.

مشهور آن است که او پیش از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) دو شوهر دیگر به نام­های ابوهالة تمیمی و عتیق بن عائذ مخزونی داشت[2] و عمده مال و ثروت خود را از آن دو به ارث برده بود.

برخی از محققان معاصر ـ با تکیه بر شواهد و قرائن مختلف ـ سعی بر آن دارند که اثبات کنند خدیجه(علیها سلام) در هنگام ازدواج با پیامبر(صلّی الله علیه و آله) باکره و سن او حدود 28 سال بوده است. فرزندانی هم به آن بزرگوار نسبت داده شده (مانند رقیه، هند و امّ کلثوم) از او نبوده؛ بلکه فرزندان خواهرش بوده­ اند و آنان که به نام شوهر او معروف شده­ اند، در حقیقت شوهران خواهرش بوده­ اند و حضرت خدیجه(علیها سلام) پس از وفات خواهرش، سرپرستی آن فرزندان را به عهده گرفته بود.[3]

آن حضرت (علیها سلام) در جاهلیّت، با لقب «طاهره» معروف بود[4] و این نشانگر پاکدامنی او در هنگام بی ­همسری­ اش در آن محیط فاسد و آلوده است. گفته می ­شود که پدر آن بزرگوار در دوران جاهلیت، در جنگ­های «فجّار» کشته شد.[5]

ازدواج حضرت خدیجه (علیها سلام)

از مسائل مهم و بحث­ انگیز در زندگانی خدیجه (علیها سلام)، ازدواج او با پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) است. این ازدواج نه تنها در آن زمان به دلایلی ـ همچون خواستگاری غیرمستقیم او از پیامبر(صلّی الله علیه و آله) و نیز قبول مهریه از مال خود و نیز رد کردن خواستگاری اشراف و بزرگان مکه ـ نقل محافل زنان و مردان قریشی زمان خود شده بود؛ بلکه در دوران معاصر نیز از سوی بدخواهان و احتمالا با اهداف خاص، شبهاتی درباره این ازدواج مطرح شده است که نیاز به پاسخ دارد. سن آن بزرگوار در هنگام ازدواج نیز از دیگر مسائل بحث انگیز است.

مشهور است که حضرت خدیجه (علیها سلام) در هنگام ازدواج، چهل ساله بوده است که بدین ترتیب، پانزده سال از پیامبر خدا بزرگ تر بوده است. اما با مراجعه به منابع، در میابیم که نظرات دیگری درباره سن او هنگام ازدواج وجود دارد؛ از آن جمله می توانیم 25، 28، 30، 35، 44، 45 و 46 اشاره کنیم. در میان مورخان و محدثان پیشین، 28 ساله بودن آن حضرت  (علیها سلام) بیشتر مورد پذیرش بود.[6] بدین ترتیب تفاوت سنی او با پیامبر(صلّی الله علیه و آله) بیشتر از سه سال نبوده است.

از جریان خواستگاری و اظهار علاقه خدیجه به پیامبر(صلّی الله علیه و آله) و گفته های او در می یابیم که این علاقه، بر محور ارزش های پاک انسانی بوده است.

حضرت خدیجه در یکی از اولین مکالمات خود با پیامبر(صلّی الله علیه و آله) علت علاقه خود را چنین بیان می کند: « إني قد رغبت فيك لقرابتك مني و شرفك في قومك و أمانتك عندهم و حسن خلقك و صدق حديثك‏»[7]؛ «من به تو علاقه مند شدم، زیرا با من خویشاوندی، در میان قومت شریفی، در نزد قبیله ات به امانت داری مشهوری، دارای اخلاق نیک می باشی و راستگو هستی».

اما برخی از خاورشناسان ـ با استناد به امور واهی ـ در صدد اثبات این نکته هستند که پیامبر خدا، به جهت اموال خدیجه با او ازدواج کرد! حتی کار را به جایی رسانده اند که با جعل داستان هایی دروغین، در صدد اثبات مدعای خود برآمده و از جمله گفته اند: آن حضرت (صلّی الله علیه و آله) در آغاز به خواستگاری دختر عمویش ام هانی دختر ابوطالب رفت و عمویش به جهت فقر و ناداری او، این خواستگاری را به فال نیک نگرفت و پیامبر(صلّی الله علیه و آله) به جهت آنکه از ذلت فقر رهایی یابد، به سراغ خدیجه رفت!![8]

دیگری چنین شایعه پراکنی کرده که پیامبر(صلّی الله علیه و آله) به جهت تفاوت موقعیت اجتماعی خود با خدیجه (علیها سلام)، همیشه از این نکته بیم داشت که از سوی خدیجه، درخواست طلاق از او شود!![9] در پاسخ این شبهات گفتنی است:

یکم . با مراجعه به منابع اسلامی در می یابیم که این خدیجه بود که در آغاز به پیامبر(صلّی الله علیه و آله)، علاقه مند شد و به واسطه های مختلف، سعی در برپایی مراسم ازدواج داشت و حتی حاضر به قبول مهریه در مال خود گشت.

دوّم . داستان خواستگاری آن حضرت(صلّی الله علیه و آله) از ام هانی، در هیچ یک از منابع تاریخی نیامده و معلوم نیست که «مرگلیوث» آن را از کجا گرفته است.

سوّم . نوع برخورد ابوطالب با پیامبر(صلّی الله علیه و آله) در طول زندگی خود ـ چه قبل از بعثت و چه بعد از آن ـ نشان دهنده بالاترین درجات فداکاری او، درباره پیامبر(صلّی الله علیه و آله) است و طبیعی است چنین فرد فداکاری، هیچ گاه درخواست ازدواج حضرت با دخترش را رد نخواهد کرد.

چهارم . خطبه ای که ابوطالب در مراسم عقد پیامبر(صلّی الله علیه و آله) با خدیجه ایراد کرد، به خوبی نشانگر دیدگاه او درباره آن حضرت است. او در این خطبه برادرزاده خود را چنین معرفی می کند: «…ثُمَّ إِنَّ ابْنَ أَخِي هذا (رسول الله) مِمَّن لَا يُوزَنُ بِرَجُلٍ مِنْ قُرَيْشٍ إِلَّا رَجَحَ بِهِ وَ لَا يُقَاسُ بِأَحَدٍ مِنْهُمْ إِلَّا عَظُمَ عَنْهُ وَ لَا عِدْلَ لَهُ فِي الْخَلق…»[10] ؛ «برادرزاده ام (رسول خدا) از همه مردان قریش برتر است و هر کس با او سنجیده شود، در مقایسه کم می آورد و او همانندی در میان مردمان ندارد».

هنگامی که عده ای، سخن خدیجه (علیها سلام) را ـ که مهریه را در مال خود قرار داده بود ـ به سخره گرفته، با شگفتی گفتند: چگونه زنان مهریه را متعهّد می شوند؟ ابوطالب غضبناک شد و گفت: اگر مردی همانند برادرزاده ام باشد، او را با بیشترین مهر خواستار می شوند؛ اما اگر مردی همانند یکی از شماها باشد، طبیعی است که باید برای ازدواج، مهر سنگینی بپردازد.[11]

بنابراین از چنین شخصیتی بسیار بعید است که خواستگاری پیامبر(صلّی الله علیه و آله) را درباره دختر خود، رد کند؛ بلکه او این خواستگاری را بزرگ ترین افتخار برای خود خواهد دانست.

پنجم . نوع برخورد خدیجه (علیها سلام) با پیامبر(صلّی الله علیه و آله)، نشانگر آن است که همیشه صفا و صمیمیت و وفا و یگانگی در این خانواده، حکم فرما بوده است. خدیجه (علیها سلام) در دوران عبادت پیامبر(صلّی الله علیه و آله) در غار حرا، همیشه مراقب آن حضرت(صلّی الله علیه و آله) بود و بارها برای او غذا می فرستاد.[12]

او همیشه آماده بود که حتی کوچک ترین تمایلات آن حضرت(صلّی الله علیه و آله) را ـ که به زبان هم نمی آورد ـ به انجام رساند؛ چنان که وقتی دید آن حضرت(صلّی الله علیه و آله) به زیدبن حارثه ـ که در آن هنگام به عنوان برده نزد خدیجه به سر می برد ـ علاقه دارد، او را به حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله) بخشید[13]. بالاخره چنان آرامشی در فضای خانه برقرار کرده بود که برخی از مورخان، حتی از آن، با عنوان «کان یسکن الیها»[14] (در نزد خدیجه آرامش می یافت) یاد کرده اند.

ایمان حضرت خدیجه (علیها سلام)

در منابع تاریخی و روایی، این نکته مورد اجماع است که اولین ایمان آورنده به رسول خدا، همسرش خدیجه بود. حضرت علی (علیه السّلام) به این مطلب چنین اشاره می کند: « وَ لَمْ يَجْمَعْ بَيْتٌ وَاحِدٌ يَوْمَئِذٍ فِي الْإِسْلَامِ غَيْرَ رَسُولِ اللَّهِ وَ خَدِيجَةَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا»؛ « در آن هنگام تنها یک خانواده مسلمان بودند که آن مشتمل بر پیامبر(صلّی الله علیه و آله) و خدیجه می شد و من سوّمین آنان بودم».

آن بزرگوار از همان آغاز رسالت، بهترین مشوق و مونس پیامبر(صلّی الله علیه و آله) بود[15] از جان و مال خود، برای پیشبرد دعوت آن حضرت مایه گذاشت؛ چنان که در جواب عایشه به این نکته اشاره می کند. حضرت خدیجه (علیها سلام) چنان در این راه فداکاری می کرد که حاضر شد، به مدت سه سال، در کنار پیامبر(صلّی الله علیه و آله) در شعب ابی طالب بماند و سخت ترین دوران را سپری بکند؛ در حالی که قبل از آن از ثروتمندترین و مرفّه ترین زنان قریش به حساب می آمد.[16] بالاخره چنان در راه اسلام پایداری کرد تا لایق آن شد که خداوند به وسیله جبرئیل، به او سلام رساند.[17]

احترام حضرت خدیجه (علیها سلام)

پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) ـ چه در دوران حیات خدیجه و چه پس از وفات او ـ همیشه احترام وی را نگه می داشت و با آنکه تعدد زوجات در آن زمان مرسوم بود؛ اما تا هنگامی که خدیجه (علیها سلام) زنده بود، هیچ زن دیگری اختیار نکرد. آن حضرت، خدیجه را به همراه حضرت مریم، آسیه (همسر فرعون) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، یکی از چهار زن برتر عالم می دانست[18] و به او در دورا حیاتش، خانه ای را در بهشت بشارت می داد.[19]

آن حضرت پس از وفات خدیجه و دوران سکونت در مدینه، چنان از یاد خدیجه خشنود می شد که هنگام ذبح گوسفند، حتماً خود را مقیّد می دانست سهمی از گوشت را برای دوستان خدیجه بفرستد و در توجیه آن چنین می گفت: «إنّی لأحبّ حبیبها»[20]؛ «من دوستان (خدیجه) را نیز دوست دارم».

بالاخره محبّت پیامبر(صلّی الله علیه و آله) به خدیجه چنان بود که برخی از زنان آن حضرت همچون عایشه اعتراض کرد و گفت: «چرا اینقدر خدیجه را یاد می کنی؟ مگر او پیرزنی نبود که خدا بهتر از او را نصیب تو کرده است؟»

 پیامبر(صلّی الله علیه و آله) از شنیدن این سخن ناراحت شد و فرمود: «نه چنین نیست! به خداوند سوگند! بهتر از او را به من نداده است؛ زیرا او هنگامی به من ایمان آورد که مردم کافر بودند و زمانی مرا تصدیق کرد که مردم مرا دروغگو می دانستند و مال خود را در اختیار من گذاشت؛ در حالی که مردم مرا محروم کرده بودند و خداوند از او ـ و نه از زنان دیگر ـ به من فرزند داد».[21]

وفات خدیجه (علیها سلام)

شاید بتوان ماه رمضان سال دهم بعثت را از سخت ترین روزهای دوران رسالت و بلکه عمر پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) دانست؛ زیرا در این ماه ابتدا ابوطالب حامی خود را ـ که در مقابل دشمنی های قریش، شجاعانه از آن حضرت دفاع می کرد ـ از دست داد. سه روز بعد، همسر باوفایش خدیجه (علیها سلام) ـ که در زندگی همیشه موجبات آرامش و آسایش آن حضرت را فراهم می آورد ـ از دنیا رفت.[22]

به همین، این سال از دوران رسالت آن حضرت، به «عام الحزن» یعنی، سال غم و اندوه پیامبر(صلّی الله علیه و آله) معروف شده است.[23]


[1]. الاصابة، ج8، ص99.

[2]. اسدالغابة، ج5، ص 434؛ الاصابة، ج8، ص99.

[3]. ر.ک: الصحیح من سیرة النّبی (صلّی الله علیه و آله)، ج2، صص121 – 134؛ بنات النبی (صلّی الله علیه و آله) ام ربائبه.

[4]. الاصابة، ج8، ص99.

[5]. الاصابة، ج5، ص434.

[6]. الصحیح من سیرة النّبی (صلّی الله علیه و آله)، ج2، ص115 و 116.

[7]. اسدالغابة، ج5، ص 434

[8]. نساءالنّبی(صلّی الله علیه و آله)، ص54 به نقل از : مرگلیوث.

[9]. همان، به نقل از : مویر.

[10]. بحارالانوار، ج16، ص14.

[11]. همان.

[12]. الاصابة، ج8، ص99، «خرجت تلتمس رسول الله(صلّی الله علیه و آله) باعلی مکة و معها غذاوه».

[13]. همان، ج8، ص102.

[14]. همان.

[15]. الاصابه، ج8، ص 100.

[16]. اسدالغابة، ج5، ص 435 : «و كانت (خديجة) أوسط نساء قريش نسباً و أعظمهم شرفاً و أكثرهم مالاً»: و الاصابة، ج8، ص101.

[17]. الاصابة، ج8، ص101 و 102.

[18].همان، ج8، ص101؛ اسدالغابة، ج5، ص437.

[19]. همان.

[20]. الاصابة، ح8، ص103.

[21]. همان.

[22]. الاصابة، ج8، ص 103، اسدالغابة، ج5، ص438. در اقوال دیگر وفات ابوطالب اول ذی قعده و وفات خدیجه 35؛ 25، 5 و 3 روز پس از وفات ابوطالب ذکر شده است. (تاریخ سیاسی اسلام، ص304).

[23]. این مطلب از کتاب پرسش ها و پاسخ های دانشجویی، ج9 (ویژه ماه مبارک رمضان)، ص 211 تا 219 گرفته شد.

حمیدرضا
موضوعات: مذهب
مطالب مرتبط
  • عنایت امام زمان به روضه حضرت اباالفضل

    عنایت امام زمان به روضه حضرت اباالفضل

    اين تشرّف از مهم‏ترين و روح‏ افزاترين رويدادهاى زندگانى مرحوم فشندى (ره) است. تشرّف حاضر، به‏ سبب بعضى از جنبه ‏هاى منحصر به فرد كه به برخى از آنها اشاره خواهد شد مورد توجه تعداد زيادى از شيفتگان امام عصر (علیه السلام) مى ‏باشد. آيت الله ناصرى دولت‏ آبادى ماجراى اين تشرّف را خود، مستقيما از زبان حاجى شنيده و در كتاب «آب حيات» آورده است. همچنين جناب قاضى زاهدى نيز آن را از زبان خود آن مرحوم شنيده و در كتاب خود نقل كرده است. ما اينك تلفيق دو روايت را جهت تتميم آن، براى خوانندگان محترم مى ‏آوريم. حاج محمد على فشندى تهرانى مى ‏گويد: سال اولى كه به «مكه مكرمه» مشرّف شدم، از خداى مهربان در آنجا خواستم كه توفيق دهد تا در سال‏ هاى بعد نيز، تا بيست سفر به مكّه بيايم تا شايد اميرالحاج و

    … ادامه مطلب …

  • ماجرای توسل به حضرت اباالفضل و شفای چشم یکی از علما

    ماجرای توسل به حضرت اباالفضل و شفای چشم یکی از علما

    آیت الله العظمی شبیری زنجانی (دام ظله) در جلد سوم کتاب «جرعه ای از دریا» می نویسد: مرحوم حاج میرزا فخرالدین جزایری فرزند آسید علی جزایری است که از علمای درجه اول تهران بود و این قضیه را ایشان نقل می ‌کرد که یک وقت ناراحتی چشم پیدا کردم. پیش دکتر امین الملک (که زمانی وزیر بهداری بود) رفتم. وی متخصص چشم و اولین چشم پزشک تهران بود و بعدا به دکتر مرزبان لقب پیدا کرد. دکتر امین الملک چشمم را عمل کرد. حاج میرزا فخرالدین می‌ گفت: من از حاج آقا جمال اصفهانی ـ برادر حاج آقا نورالله و آقا نجفی اصفهانی ـ شنیده بودم که خواندن این ابیات برای توسل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام خیلی مؤثر است: ای ماه بنی هاشم خورشید لقا عباس ….. ای نور دل حیدر شمع شهدا عباس از محنت و درد وغم

    … ادامه مطلب …

  • شب قدر شب گناه نیست!

    شب قدر شب گناه نیست!

    صاحب کتاب «ابوب الجنان» که کتاب بسیار پربار و نایابی است می نویسد: جوان بی تقوایی که به خیر و سعادت خود در زندگی اهمیتی نمی داد و ملاحظه چیزی را نمی کرد، بر اثر چشم چرانی به دختری دل بسته بود، ولی آن دختر تن به خواسته نامشروع او نمی داد. شبی از شب های قدر که وقت بیداری و مناجات و قرآن و گریه و درد دل با خداست و مردم همگی در مساجد و مجالس احیاء جمع شده بودند، این جوان که دیده بود والدین آن خانم زودتر از منزل خارج شده اند راه را بر این دختر که قصد داشته به تنهایی مسیر بین خانه و مسجد را طی کند بست. دختر که دید کاری از دستش ساخته نیست در پاسخ به خواسته آن جوان گفت: امشب شب احیاء و شب گرفتن برات است. آیا انصاف

    … ادامه مطلب …

  • سفارش امام زمان در نیکی به پدر

    سفارش امام زمان در نیکی به پدر

    آقای سید محمد موسوی نجفی معروف به هندی که از اتقیای علما و ائمه ی جماعت حرم امیرالؤمنین علیه السّلام است نقل کرد از جانب شیخ باقر فرزند شیخ هادی کاظمینی مجاور نجف اشرف و ایشان از شخص مورد اعتمادی که به دلاکی اشتغال داشت. آن شخص را پدر پیری بود که هیچ گونه کوتاهی نسبت به خدمتگزاری او نمی کرد، حتی خودش برای او آب در مستراح می برد و منتظر می شد تا خارج شود و به مکانش برساند. پیوسته ملازم خدمت او بود، مگر در شب چهارشنبه که به مسجد سهله می رفت و در آن شب به واسطه ی اعمال مسجد سهله و شب زنده داری در آنجا، از خدمت معذور بود؛ ولی پس از مدتی ترک کرد و دیگر به آنجا نرفت. از او پرسیدم: ـ چرا رفتن به مسجد سهله را ترک کردی؟ گفت:

    … ادامه مطلب …

  • دستور آیت الله بهجت برای پیدا شدن گمشده

    دستور آیت الله بهجت برای پیدا شدن گمشده

    شاید این مطلب برای برخی از بینندگان تعجّب آور باشد که حتی برای پیدا کردن وسایل گمشده دستور و رهنمودی وجود داشته باشد اما بارها خودم یا خانواده ام وسایل و یا اشیاء گرانبهائی گم کرده ایم و با توسل به این دستور مرحوم آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) گمشده های خود را پیدا کرده ایم! بنده اطمینان دارم اگر کسی با عقیده به این دستور عمل کند یقیناً به مقصود خود خواهد رسید. آیت الله محمدی ری شهری در کتاب «زمزم عرفان»، دستور مرحوم آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) را اینگونه عنوان کرده اند: آیت الله بهجت در دیداری فرمودند: «أَصْبَحْتُ فی أَمانِ الله، أَمْسَیْتُ فی جِوارِ اللهِ»[1] هفت بار، برای پیدا کردن گمشده خوب است. یکی می گفت[2]: با کسی کار داشتم. نه اسمش را می دانستم و نه جایش را. از صبح تا

    … ادامه مطلب …

  • آیا می دانی روز عاشورا با من چه کردند؟!

    آیا می دانی روز عاشورا با من چه کردند؟!

    مرحوم سیّد محمدابراهیم قزوینی (متوفی1360 ه.ق) در صحن مطهّر حضرت اباالفضل علیه السّلام امام جماعت بودند و مرحوم آقا شیخ محمدعلی خراسانی (متوفی 1383) که واعظی بی نظیر بود، بعد از نماز ایشان منبر می رفت. یک شب، مرحوم واعظ خراسانی مصیبت حضرت اباالفضل علیه السّلام را خوانده و از اصابت تیر به چشم مقدّس آن حضرت یاد کرده بود. مرحوم قزوینی، که سخت متأثّر شده و بسیار گریه کرده بود، به ایشان گفته بود: چنین مصیبت های سخت را که سند خیلی قوی هم ندارد چرا می خوانید؟! شب در عالم رؤیا به محضر مقدّس حضرت اباالفضل علیه السّلام مشرّف شده بود، آقا خطاب به ایشان فرموده بود: سیّد ابراهیم! آیا تو در کربلا بودی که بدانی روز عاشورا با من چه کردند؟! پس از آنکه دو دستم از بدن جدا گردید، سپاه دشمن مرا تیر باران کردند، در

    … ادامه مطلب …

  • 5 نظر برای این مطلب
  • عمارنامه
    مرداد 10ام, 1391 در 10:27 ق.ظ

    سلام و درود؛
    دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
    http://www.ammarname.ir/link/14697

    یا علی

      [پاسخ]

      سید علی
      مرداد 10ام, 1391 در 10:49 ق.ظ

      slm-taato ebadat ghabol vebloge por mohtavayi darin

        [پاسخ]

        rahro
        مرداد 10ام, 1391 در 3:23 ب.ظ

        سلام
        من کلا خیلی از وبلاگتون لذت می برم کاش همه ی طلبه ها ضرورت حضور در عرصه سایبر و برد جهانی اون رو برای رسوندن پیام اسلام درک کنند.ولی به نطر می رسد حوزه در این عرصه برخلاف این که باید جلودار باشد از آن جامانده است.
        تصاویری هم که در سایتتون میگذارید بسیار زیبا و تاثیرگذار هستند. خودتون طراحی می کنید؟
        اما در مورد اول بانوی مسلمان حضرت خدیجه سلام الله: پیامبر ص تا ایشون زنده بودند همسر دیگری اختیار نکردند و امیرالمومنین ع هم تا زمانی که حضرت زهرا س زنده بودند همین طور. اما کجاست آن که بخواهد حقیقت این ها را بیان کند. الگوهای زندگی این بزرگان عالم بشریت را این قدر برخی مخفی نگه داشته اند که برخی هم که به دنبال آن هستند به زحمت به آن دست می یابند.
        مدتی بود به دنبال زندگی نامه جامع و کاملی از حضرت زهرا س در مورد تمام ابعاد زندگی ایشون می گشتم اما هرچه می گشتم کمتر میافتم و همه تکرار بود تکرار مراسم ازدواجشان، فدک، و گویا کمتر گفتن از ایشان و تکرار دانسته های کلی عادت نویسنده های ما شده. همه کمتر می گویند از علم ایشان از دفاع از ولایتشان از ظرائف رفتارشان با فرزندانشان همسرشان خدمتکارانشان و حتی دوستان پدرشان. ایشان حتی رفتارشان با سلمان و ابوذر هم متفاوت بوده اما کیست که این ها را و مصادیقشان را و الگوهای رفتاریشان را برای درماندگی امروزمان نسخه کند تا شاید عاقبتمان به خیر شود.
        (در نهایت به لطف خود حضرت کتاب رو پیدا کردم کتاب فرهنگ فاطمیه، الفبای شخصیتی حضرت زهرا س نوشته مهدی نیلی پور. این کتاب ظرائف زندگی ایشان را در تمام ابعاد و در اصل سیره ایشان را در تمام عرصه ها بیان کرده است.)
        التماس دعای بسیار
        والسلام علی من اتبع الهدی
        ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
        پاسخ: با عرض سلام و ادب.
        از لطف شما دوست عزیز سپاسگزارم.
        تصاویر معمولاً از سایت های گرافیکی اخذ می شود اما تصویر این پست را بنده از تلفیق دو والپیپر ایجاد کردم.

          [پاسخ]

          بشارت
          مرداد 12ام, 1391 در 9:29 ب.ظ

          سلام و ادب
          حضرت خدیجه (س) حق پذیر و حق جو بودند و این ویژگیها به ایشان قدرت انتخاب و لحظه شناسی می داد.اگر بخواهیم برای زندگی الان از ایشان درسی بگیریم همان لحظه شناسی است حضرت خدیجه سلام الله علیها راه را شناختند و در مسیر از هیچ سختی و سخنی نهراسیدند:چه در مسأله ازدواج،چه در همسر داری و همراهی پیامبر و چه در اسلام وایمان آوردن.
          “خدایا شناختی وبصیرتی و لحظه شناسی همچون شناخت و بصیرت خدیجه کبری(س)روزیمان گردان.”

            [پاسخ]

            maryam sadeghi
            تیر 28ام, 1392 در 6:38 ب.ظ

            خوب بود

              [پاسخ]

            • نظر بدهيد
            • نام:
              ایمیل:
              وبسایت:





              استفاده از مطالب وبگاه ما با ذکر منبع بلامانع می باشد
              Copyright © 2014 - 2015 Hr-Fallah.ir
              Designer : Mohammad Rafiei