از من روایت نکن
وقتی داستان ترساندن زینب به وسیله هباربن اسود را برای استادش ابو جعفر نقیب بیان کرده، ابوجعفر گفت:
«اگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خون هبار را مباح کرد؛ بدین جرم که او زینب را ترساند و زینب بچه اش را سقط کرد؛ ظاهر حال بیانگر آن است که اگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) زنده بود، خون کسی که فاطمه (علیها سلام) را به وحشت انداخت چنان که بچّه اش سقط شد، مباح می کرد.
گفتم: این گفته گروهی از مردم که: فاطمه (سلام الله علیها) وحشت کرد، پس محسن را سقط نمود؛ از شما روایت کنم؟!
ابوجعفر گفت: نه ثبوت آنر ا از من روایت کن و نه بطلان آن را(!) چه من در این مورد توقّف کرده ام. از نظر من اخبار در این باره متعارض است»[1]
علامه متتبع؛ سیّد جعفر مرتضی عاملی «دام ظلّه» علّت این عقب نشینی ابوجعفر را این چنین تحلیل می کنند:
هنگامی که ابن ابی الحدید این سؤال حسّاس را از ابو جعفر نقیب می پرسد، او به سرعت از موضع خود عقب نشینی می کند، در حالی که در ابتدای کار، حکم خود را در این باره به صورت قطع بیان کرد. شاید علّت عقب گرد وی این بوده که دیده شیوع این مسأله از زبان او مشکلاتی را برایش به همراه خواهد داشت.[2]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. شرح نهج البلاغة، ج14، ص193 ، بحارالأنوار، ج28، ص323 ، اثبات الهداة، ج2، ص360 به نقل از کتاب رنجهای زهرا سلام الله علیها ترجمه مأساة الزهرا، ص278.
[2]. چنان که درباره احمد بن محمد بن سرّی بن ابی دارم که از رواة اهل سنّت هست گفته اند: «او در تمام زندگی اش در راه راست گام بر می داشت اما در اواخر عمر، بیشتر روایاتی که در حضورش خوانده میشد، درباره مثالب (معایب) بود. روزی برایش خواند: عمر لگدی به فاطمه علیها سلام زد. فاطمه در اثر آن محسن را سقط کرد.» (میزان الاعتدال، ج1، ص139) بنابراین قرائت این قضیه و عرضه این روایت نزد او، وی را از راه راست که در همه زندگی ملازم آن بود بیرون کرد و همین موجب طعن و جرح و در نتیجه سقوط وی از درجه اعتبار شد.
درباره نظّام که او هم از رواة ثقة اهل سنّت و یکی از شیوخ بزرگ معتزله است، روایت ماجرای فاطمه علیها سلام را از مهمترین طعنهای وارد بر او می دانند. شهرستانی درباره او می گوید: «او بر دروغ خود افزوده می گوید: عمر در روز بیعت ابوبکر، چنان به شکم فاطمه زد که بچه اش را سقط کرد. او فریاد می کشید: خانه اش را با ساکنانش آتش زنید و کسی جز علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام در خانه نبود» (الملل و النحل، ج1، ص57)
سلام حاجی
مثل همیشه عالی .
[پاسخ]
عالی
[پاسخ]
بسیار عالی و حقیقت است ولی یک زیرکانه تر باید بیان میشد در پاورقی
[پاسخ]
من متوجه نشدم.
یعنی شهرستانی و نظام مخالف زدن حضرت زهرا توسط عمر بودند؟یعنی این ماجرا دروغ بود؟
من روحانی نیستم ولی شنیده ام که شهرستانی مرد بزرگی بود.
میخواهید چه بگویید؟
[پاسخ]
حمیدرضا پاسخ در تاريخ اسفند 22ام, 1397 8:09 ب.ظ:
سلام به محمدعلی
بله مخالف این جریان بوده اند چرا که آنها از اهل خلاف هستند و نه امامیه و طبق رأی آنها در مورد مصائب حضرت زهرا سلام الله علیها سخن گفتند.
بله بزرگ هستند در نزد عامه و اهل خلاف ولی این تصوّر غلط ماست که منزلت علمی و مدارج اجتماعی و… افراد را ملازم با انصاف و حق پذیری آنها می کند در حالی که چنین نیست!
موفق باشید.
[پاسخ]