شهر موشک ها
به بهانه ی چهارم خرداد، روز مقاومت، روز دزفول
صدای سوت موشک که تمام شد مردی قد خمیده که خود پدر دوازده شهید بود با زحمت بسیار خود را بر روی تل خرابه ها رساند. فریاد پر خراش او پایان بخش هیاهو ها و ناله های زخمی ها و بازماندگانی بود که آسمان را به لرزه در آورده بود. «به امام نگویید چقدر شهید داده ایم. به امام بگویید ما هنوز فرزندانی برای شهادت و مقاومت داریم.»
ایستادگی و مقاومت مثال زدنی مردم دزفول در زمان جنگ ایران و عراق، این شهر را به عنوان پایتخت مقاومت ایران معرفی کرد. درست مثل شهر “صور” لبنان که نماد مقاومت در جهان اسلام شده است.
دزفول به لحاظ موقعیت جغرافیایی در ابعاد نظامی و دفاعی از شرایط خاصی در دفاع مقدس برخوردار بود. به گونه ای که می توانست در کل جنگ تحمیلی اثرگذار باشد. اشغال دزفول منجر به قطع رابطهی جنوب ایران با کشور می شد.
صدام نیز اعلام کرده بود مرکز اصلی قادسیّه، دزفول است. دو لشکر از شش لشکری که برای حمله به خاک ایران آماده کرده بود، مأمور فتح دزفول کرد. صد و هفتاد و شش بار حملهی موشکی سهم هشت ساله ی دزفول بود. موشک هایی که هیچ یک از شهرهای ایران این مقدار از آن را به چشم خود ندیده اند. موشک های غول پیکر اسکاد B ساخت شوروی که تا شعاع پانصد متر را تخریب می کرد موجب می شد تا نقطه ای از شهر از حمله ی موشکی مصون نماند. گاهی در یک روز شش موشک از این نوع به دزفول اصابت می کرد. عراقی ها هم دزفول را “بلد الصواریخ” شهر موشک ها می خواندند. در میان مردم شهر هم این موضوع به سخره گرفته شده بود. اولین شهری که رادیو عراق برای موشک باران اعلام می کرد همیشه دزفول بود. در کنار بارش موشک ها، حملات هواپیماها و توپخانه ها نیز مثال زدنی بود. دو هزار و پانصد حمله توسط توپ و سی صد حمله توسط هواپیماهای عراقی در این شهر صورت گرفت. در این حملات بیش از نوزده هزار واحد مسکونی تخریب شد. برخی مکان ها حتی شش بار تخریب می شد اما دوباره مردم به بازسازی آن می پرداختند. مردم از طرفی شهدا را تشییع می کردند و از سویی دیگر رزمندگان را با هلهله و شادی راهی جبهه ها می کردند. زن ها صبح به صبح کوچه ها را آب و جارو می کردند تا کسی خیال نکند که شهر خالی شده است. نماز جمعه هر هفته و با حضور پر شور مردم و رزمندگان اقامه می شد. شهر هیچگاه خالی نشد و آتش مقاومت هیچگاه رو به خاموشی نرفت.
ایستادگی مردم زبان تعجب دیگران را نیز باز کرده بود. روز ششم دی ماه هزار و سی صد و پنجاه و نه، خبرگزاری های خارجی اعلام کردند که دزفول یکی ازشهرهای زیر آتش توپ خانه عراق است که تنها یک بیمارستان و یک جراح دارد و با این حال ایستاده، و مردمش شهر را ترک نمی کنند.
دو هزار و ششصد شهید، چهار هزار جانباز ، چهارصد و پنجاه آزاده و صد و پنجاه مفقودالأثر در دزفول، آمیخته با مقاومتی مثال زدنی، زمینه ای شد تا این شهر در سال شصت و شش به عنوان شهر نمونه ی ایران معرفی شود و روز چهارم خرداد ماه، به نام دزفول و مقاومت نام گذاری شود. قیصر امینپور یادگار این شهر و دیار، حال و هوای آن روزهای دزفول را این چنین ترسیم می کند:
می خواستم
شعری برای جنگ بگویم
شعری برای شهر خودم ـ دزفول ـ
دیدم که لفظ ناخوش موشک را
باید به کار برد
اما
موشک
زیبایی کلام مرا می کاست
گفتم که بیت ناقص شعرم
از خانه های شهر که بهتر نیست
بگذار شعر من هم
چون خانه های خاکی مردم
خرد و خراب باشد و خون آلود…
امیر حسین شجاعی
عالی بود
خسته نباشید برادر
[پاسخ]
از دزفولی ها انتظاری جز مقاومت نمیره چون اجدادشون هم مقاوم و مرز بان و نگهبان دژ پل بودن که به مرور به دزفول تغییر نام پیدا کرده . بچه شیر آخرش شیر میشه
[پاسخ]
دزفول دارالمومنی و داری 2600 شهید در دفاع مقدس است
شهر شیخ مرتضی انصاری رییس فقه تشیع است.
امام خمینی و رهبری زبان و لهجه دزفولی را بلد اند.
شهر غلامعلی رشید و شهید سوداگر و سردار خضریان
[پاسخ]
عالی بود. درود بر شما.
[پاسخ]