حمیدرضا فلاح

حمیدرضا فلاح

حمیدرضا فلاح تفتی

بزرگواری امام جواد با مرد شامی

تعداد بازدیدها: 3,780 مشاهده

طبری گفته است:

از علی بن خالد ـ زیدی مذهب ـ روایت شده که گفت: در پادگان خلیفه بودم که از یک مرد زندانی که او را از سرزمین شام، با غل و زنجیر آورده بودند و گمان می کردند، مدعی پیامبری است، باخبر شدم.

روای گفت: پس به دربانها نزدیک شدم و چیزی به آنها دادم و اجازه دادند که پیش مرد زندانی بروم، رفتم و احوال او و داستانش را سؤال کردم، او گفت: در شام بودم و پای ستونی که می گویند سر امام حسین (علیه السلام) در زیر آن قرار دارد، خدا را عبادت می کردم، یک شب در حالی که به نماز ایستاده بودم، نگاهم به اطراف افتاد و ناگهان دیدم، کسی در کنار من است، او به من گفت: ای آقا! دوست داری قبر حسین (علیه السلام) را زیارت کنی؟ عرض کردم! به خدا سوگند! آری، فرمود: چشمانت را ببند، دیدگان خود را بسته، پس فرمود: باز کن، چشمها را گشودم، ناگهان دیدم در حائر حسینی هستم و حضرت را زیارت کردم.

سپس فرمود: آیا دوست داری، پدرش را هم زیارت کنی؟

عرض کردم: آری، پس همان کار نخست را کرد، تا اینکه مرا به مسجد کوفه درآورد و از من پرسید: آیا این مسجد را می شناسی؟ عرض کردم: آری، این مسجد کوفه است، پس خودش و من، نماز گزاردیم.

بار دیگر فرمود: آیا دوست داری، رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) را زیارت کنی؟

عرض کردم: به خدا سوگند! آری، بار دیگر کار نخست خود را انجام داد و بی درنگ خود را در مسجد رسول خدا (صلّی الله علیه و آله)، مشاهده نمودم، او نماز گزارد و من نیز بجای آوردم و او بر پیامبر خدا درود فرستاد و در همین حال، با هم به مکه درآمدیم و همواره با او بودم تا هردو، مناسک حج خود را بجای آوردیم، آنگاه مرا بجای خودم در شام، بازگرداند و رفت. سال بعد نیز در موسم حج، نزدم آمد و برنامه ی سال پیش را با من اجرا کرد و مرا به شام بازگردانید، اینجا بود که او را قسم دادم و عرض کردم! تو را به حق آن کسی که بر این کار توانایتان ساخته است، خود را به من معرفی بفرمائید.

روای گفت: مدتتی دراز سر مبارک خود را به زیر افکند، سپس در من نگریست و فرمود: من، محمّد بن علی بن موسی (امام جواد علیه السلام)، هستم و رفت.

وقتی ماجرا را برای همسر و فرزندانم تعریف کردم، دهن به دهن گشت و هنوز از محله ما بیرون نرفته بود که گفتند: فلانی، ادعای پیامبری می کند، رفته رفته خبر به حاکم رسید بدون اینکه آگاه شوم، به اینجایم آوردند، چنانکه ملاحظه می کنید.

با خود گفتم که ماجرای او را به محمد بن عبدالملک زیّات می رسانم و بلافاصله چنانکه شنیده بودم، نگاشته و برای محمد بن عبدالملک فرستادم، اما او در ذیل ماجرا، چنین نوشت: به همان کسی که تو را با طیّ الارض به آنجاها برده است ـ اگر راست می گویی! ـ بگو تا تو را از زندان برهاند.

علی بن خالد گفت: جواب حاکم، اندوهگینم ساخت و صبر و تحمل را چاره کار او ساختم و پولی به او پرداختم، اما آن را نپذیرفت، این دیدار در روز پنجشنبه بود، چون روز جمعه، آهنگ دیدار او کردم، زندان بان را در وسط راهرو دیدم که گفت: دوست تو که دیروز به دلجویی اش آمده بودی، بند و زنجیر را وسط زندان گذاشته و رفته است و من نمی دانم، زمین او را بلعیده یا به آسمان بالا رفته است.

از زندان، رهسپار مسجد شدم و بعد از آن، مدت زیادی در پادگان حضور داشتم، اما احدی را تا به امروز، ندیده ام که بگویند او را مشاهده کرده است.[1]


[1]. دلائل الامامة، ص405، ح 366 به نقل از فرهنگ جامع سخنان امام جواد علیه السلام، ترجمه مسلم صاحبی، ص116.

حمیدرضا
موضوعات: مذهب
مطالب مرتبط
  • عنایت امام زمان به روضه حضرت اباالفضل

    عنایت امام زمان به روضه حضرت اباالفضل

    اين تشرّف از مهم‏ترين و روح‏ افزاترين رويدادهاى زندگانى مرحوم فشندى (ره) است. تشرّف حاضر، به‏ سبب بعضى از جنبه ‏هاى منحصر به فرد كه به برخى از آنها اشاره خواهد شد مورد توجه تعداد زيادى از شيفتگان امام عصر (علیه السلام) مى ‏باشد. آيت الله ناصرى دولت‏ آبادى ماجراى اين تشرّف را خود، مستقيما از زبان حاجى شنيده و در كتاب «آب حيات» آورده است. همچنين جناب قاضى زاهدى نيز آن را از زبان خود آن مرحوم شنيده و در كتاب خود نقل كرده است. ما اينك تلفيق دو روايت را جهت تتميم آن، براى خوانندگان محترم مى ‏آوريم. حاج محمد على فشندى تهرانى مى ‏گويد: سال اولى كه به «مكه مكرمه» مشرّف شدم، از خداى مهربان در آنجا خواستم كه توفيق دهد تا در سال‏ هاى بعد نيز، تا بيست سفر به مكّه بيايم تا شايد اميرالحاج و

    … ادامه مطلب …

  • ماجرای توسل به حضرت اباالفضل و شفای چشم یکی از علما

    ماجرای توسل به حضرت اباالفضل و شفای چشم یکی از علما

    آیت الله العظمی شبیری زنجانی (دام ظله) در جلد سوم کتاب «جرعه ای از دریا» می نویسد: مرحوم حاج میرزا فخرالدین جزایری فرزند آسید علی جزایری است که از علمای درجه اول تهران بود و این قضیه را ایشان نقل می ‌کرد که یک وقت ناراحتی چشم پیدا کردم. پیش دکتر امین الملک (که زمانی وزیر بهداری بود) رفتم. وی متخصص چشم و اولین چشم پزشک تهران بود و بعدا به دکتر مرزبان لقب پیدا کرد. دکتر امین الملک چشمم را عمل کرد. حاج میرزا فخرالدین می‌ گفت: من از حاج آقا جمال اصفهانی ـ برادر حاج آقا نورالله و آقا نجفی اصفهانی ـ شنیده بودم که خواندن این ابیات برای توسل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام خیلی مؤثر است: ای ماه بنی هاشم خورشید لقا عباس ….. ای نور دل حیدر شمع شهدا عباس از محنت و درد وغم

    … ادامه مطلب …

  • شب قدر شب گناه نیست!

    شب قدر شب گناه نیست!

    صاحب کتاب «ابوب الجنان» که کتاب بسیار پربار و نایابی است می نویسد: جوان بی تقوایی که به خیر و سعادت خود در زندگی اهمیتی نمی داد و ملاحظه چیزی را نمی کرد، بر اثر چشم چرانی به دختری دل بسته بود، ولی آن دختر تن به خواسته نامشروع او نمی داد. شبی از شب های قدر که وقت بیداری و مناجات و قرآن و گریه و درد دل با خداست و مردم همگی در مساجد و مجالس احیاء جمع شده بودند، این جوان که دیده بود والدین آن خانم زودتر از منزل خارج شده اند راه را بر این دختر که قصد داشته به تنهایی مسیر بین خانه و مسجد را طی کند بست. دختر که دید کاری از دستش ساخته نیست در پاسخ به خواسته آن جوان گفت: امشب شب احیاء و شب گرفتن برات است. آیا انصاف

    … ادامه مطلب …

  • سفارش امام زمان در نیکی به پدر

    سفارش امام زمان در نیکی به پدر

    آقای سید محمد موسوی نجفی معروف به هندی که از اتقیای علما و ائمه ی جماعت حرم امیرالؤمنین علیه السّلام است نقل کرد از جانب شیخ باقر فرزند شیخ هادی کاظمینی مجاور نجف اشرف و ایشان از شخص مورد اعتمادی که به دلاکی اشتغال داشت. آن شخص را پدر پیری بود که هیچ گونه کوتاهی نسبت به خدمتگزاری او نمی کرد، حتی خودش برای او آب در مستراح می برد و منتظر می شد تا خارج شود و به مکانش برساند. پیوسته ملازم خدمت او بود، مگر در شب چهارشنبه که به مسجد سهله می رفت و در آن شب به واسطه ی اعمال مسجد سهله و شب زنده داری در آنجا، از خدمت معذور بود؛ ولی پس از مدتی ترک کرد و دیگر به آنجا نرفت. از او پرسیدم: ـ چرا رفتن به مسجد سهله را ترک کردی؟ گفت:

    … ادامه مطلب …

  • دستور آیت الله بهجت برای پیدا شدن گمشده

    دستور آیت الله بهجت برای پیدا شدن گمشده

    شاید این مطلب برای برخی از بینندگان تعجّب آور باشد که حتی برای پیدا کردن وسایل گمشده دستور و رهنمودی وجود داشته باشد اما بارها خودم یا خانواده ام وسایل و یا اشیاء گرانبهائی گم کرده ایم و با توسل به این دستور مرحوم آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) گمشده های خود را پیدا کرده ایم! بنده اطمینان دارم اگر کسی با عقیده به این دستور عمل کند یقیناً به مقصود خود خواهد رسید. آیت الله محمدی ری شهری در کتاب «زمزم عرفان»، دستور مرحوم آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) را اینگونه عنوان کرده اند: آیت الله بهجت در دیداری فرمودند: «أَصْبَحْتُ فی أَمانِ الله، أَمْسَیْتُ فی جِوارِ اللهِ»[1] هفت بار، برای پیدا کردن گمشده خوب است. یکی می گفت[2]: با کسی کار داشتم. نه اسمش را می دانستم و نه جایش را. از صبح تا

    … ادامه مطلب …

  • آیا می دانی روز عاشورا با من چه کردند؟!

    آیا می دانی روز عاشورا با من چه کردند؟!

    مرحوم سیّد محمدابراهیم قزوینی (متوفی1360 ه.ق) در صحن مطهّر حضرت اباالفضل علیه السّلام امام جماعت بودند و مرحوم آقا شیخ محمدعلی خراسانی (متوفی 1383) که واعظی بی نظیر بود، بعد از نماز ایشان منبر می رفت. یک شب، مرحوم واعظ خراسانی مصیبت حضرت اباالفضل علیه السّلام را خوانده و از اصابت تیر به چشم مقدّس آن حضرت یاد کرده بود. مرحوم قزوینی، که سخت متأثّر شده و بسیار گریه کرده بود، به ایشان گفته بود: چنین مصیبت های سخت را که سند خیلی قوی هم ندارد چرا می خوانید؟! شب در عالم رؤیا به محضر مقدّس حضرت اباالفضل علیه السّلام مشرّف شده بود، آقا خطاب به ایشان فرموده بود: سیّد ابراهیم! آیا تو در کربلا بودی که بدانی روز عاشورا با من چه کردند؟! پس از آنکه دو دستم از بدن جدا گردید، سپاه دشمن مرا تیر باران کردند، در

    … ادامه مطلب …

  • 3 نظر برای این مطلب
  • محمد
    مهر 27ام, 1391 در 5:17 ب.ظ

    سلام
    حاجی ممنون که سر زدید آخه ما و وبلاگمون قابل نیستیم …
    مطلب بسیار زیبا بود …
    حاجی با افتخار هم لینکتون کردم.
    التماس دعا
    یا علی

      [پاسخ]

      قرارگاه جنگ نرم
      آبان 1ام, 1391 در 8:28 ب.ظ

      سلام همسنگر
      با مطلبی با عنوان “«سبك زندگی» ما؛ دغدغه ی ولی فقیه” منتظر شما هستیم،
      خوشحال میشیم که سر بزنید.لطفا نظر هم بذارید.
      یا علی

        [پاسخ]

        آقاسید مهدی
        اردیبهشت 4ام, 1392 در 8:08 ب.ظ

        سلام
        حاجی من هنوز منتظر مناجات مسجد کوفه م
        البته تکه های 5 یا 10 دقیقه ی به صورت نماهنگ .
        وبلاگتون عالیه سعی میکنم هر روز سر بزنم
        ممنون

          [پاسخ]

        • نظر بدهيد
        • نام:
          ایمیل:
          وبسایت:





          استفاده از مطالب وبگاه ما با ذکر منبع بلامانع می باشد
          Copyright © 2014 - 2015 Hr-Fallah.ir
          Designer : Mohammad Rafiei