حمیدرضا فلاح

حمیدرضا فلاح

حمیدرضا فلاح تفتی

درد و دل امیرالمؤمنین با چاه

تعداد بازدیدها: 8,894 مشاهده

 

میثم تمار (رضیّ الله عنه) گوید:

شبی از شب ها آقا امیرالمؤمنین (علیه السّلام) مرا به خارج از کوفه برد تا اینکه به مسجد جعفی رسیدیم. در این هنگام آقا رو به سمت قبله کرد و چهار رکعت نماز خواند. هنگامی که حضرت سلام دادند و تسبیح گفتند دست خود را بلند کردند و این دعا را خواندند: «اِلهي کَيفَ اَدْعوُکَ وَقَدْ عَصَيْتُکَ وَکَيفَ لا اَدْعُوکَ وَقَدْ عَرَفْتُکَ وَحُبُّکَ في قَلْبي مَکينٌ مَدَدْتُ اِلَيکَ يَدا باِلذُّنُوبِ مَمْلُوَّةً وَعَيْنا باِلرَّجآءِ مَمْدُودَةً اِلهي اَنْتَ مالِکُ الْعَطايا وَاَنَا اَسير الْخَطايا؛ خدایا! تو را چگونه بخوانم در حالی که بنده خطاکار تو هستم و چگونه تو را نخوانم در حالی که عاشق تو هستم. خدایا! با دستان گناه آلود و چشمان امیدوار به سویت آمده ام. خدایا! تو مالک همه نعمت هایی و من اسیر خطاها هستم».‏ تا آخر دعا را حضرت خواندند. آنگاه به سجده رفت و صورت به خاک گذاشت و صد مرتبه گفت: اَلْعَفْوَ اَلْعَفْوَ.

سپس حضرت سر از سجده بر داشت و از مسجد خارج شد و به دل صحرا رفت و من دنبال ایشان می رفتم تا اینکه ایشان خطی جلوی پای من کشیدن و به من فرمودند: میثم! از این خط جلوتر نیا تا من برگردم. حضرت رفتند و در دل تاریکی شب، از جلوی دیدگانم ناپدید شدند.

میثم می گوید: مدتی که گذشت نگران شدم زیرا شب تاریکی بود. با خود گفتم: میثم! مولای خودت را در این دل شب با این همه دشمنانی که دارد تنها گذاشتی؟! آیا عذری در پیشگاه خدا و رسولش داری؟! به خدا قسم که در عقب او خواهم رفت تا از او باخبر باشم و اگر چه مخالفت امر او خواهم نمود.

 پس به جستجوي آن حضرت رفتم تا يافتم او را که سر خود را تا نصف بدن در چاهي کرده و با چاه درد و دل مي کند. همين که احساس کرد مرا فرمود: کيستي؟

گفتم: ميثمَمْ.

فرمود: آيا امر نکردم ترا که از خط خود تجاوز نکني؟

عرض کردم: اي مولاي من! ترسيدم بر تو از دشمنان تو. پس دلم طاقت نياورد.

فرمود: آيا شنيدي چيزي از آنچه مي گفتم؟

گفتم: نه اي مولاي من.

فرمود: اي ميثم!

وَ فِي الصَّدْرِ لُبَانَاتٌ إِذَا ضَاقَ لَهَا صَدْرِي             نَكَتُّ الْأَرْضَ بِالْكَفِ‏

                       وَ أَبْدَيْتُ لَهَا سِرِّي             فَمَهْمَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ‏

                           فَذَاكَ النَّبْتُ مِنْ بَذْرِي‏

ترجمه شعر: در سينه درد دل ها ونيازهائي است که وقتي تنگي مي ‏کند زمين را باکف دست مي‏ شکافم و اسرارم را در آن مي‏ گذارم، پس هرگاه زمين چيزي روياند از آن بذري است که من کاشته‏ ام.[1]


[1]. بحارالانوار، ج40، ص199.

حمیدرضا
موضوعات: مذهب
مطالب مرتبط
  • عنایت امام زمان به روضه حضرت اباالفضل

    عنایت امام زمان به روضه حضرت اباالفضل

    اين تشرّف از مهم‏ترين و روح‏ افزاترين رويدادهاى زندگانى مرحوم فشندى (ره) است. تشرّف حاضر، به‏ سبب بعضى از جنبه ‏هاى منحصر به فرد كه به برخى از آنها اشاره خواهد شد مورد توجه تعداد زيادى از شيفتگان امام عصر (علیه السلام) مى ‏باشد. آيت الله ناصرى دولت‏ آبادى ماجراى اين تشرّف را خود، مستقيما از زبان حاجى شنيده و در كتاب «آب حيات» آورده است. همچنين جناب قاضى زاهدى نيز آن را از زبان خود آن مرحوم شنيده و در كتاب خود نقل كرده است. ما اينك تلفيق دو روايت را جهت تتميم آن، براى خوانندگان محترم مى ‏آوريم. حاج محمد على فشندى تهرانى مى ‏گويد: سال اولى كه به «مكه مكرمه» مشرّف شدم، از خداى مهربان در آنجا خواستم كه توفيق دهد تا در سال‏ هاى بعد نيز، تا بيست سفر به مكّه بيايم تا شايد اميرالحاج و

    … ادامه مطلب …

  • ماجرای توسل به حضرت اباالفضل و شفای چشم یکی از علما

    ماجرای توسل به حضرت اباالفضل و شفای چشم یکی از علما

    آیت الله العظمی شبیری زنجانی (دام ظله) در جلد سوم کتاب «جرعه ای از دریا» می نویسد: مرحوم حاج میرزا فخرالدین جزایری فرزند آسید علی جزایری است که از علمای درجه اول تهران بود و این قضیه را ایشان نقل می ‌کرد که یک وقت ناراحتی چشم پیدا کردم. پیش دکتر امین الملک (که زمانی وزیر بهداری بود) رفتم. وی متخصص چشم و اولین چشم پزشک تهران بود و بعدا به دکتر مرزبان لقب پیدا کرد. دکتر امین الملک چشمم را عمل کرد. حاج میرزا فخرالدین می‌ گفت: من از حاج آقا جمال اصفهانی ـ برادر حاج آقا نورالله و آقا نجفی اصفهانی ـ شنیده بودم که خواندن این ابیات برای توسل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام خیلی مؤثر است: ای ماه بنی هاشم خورشید لقا عباس ….. ای نور دل حیدر شمع شهدا عباس از محنت و درد وغم

    … ادامه مطلب …

  • شب قدر شب گناه نیست!

    شب قدر شب گناه نیست!

    صاحب کتاب «ابوب الجنان» که کتاب بسیار پربار و نایابی است می نویسد: جوان بی تقوایی که به خیر و سعادت خود در زندگی اهمیتی نمی داد و ملاحظه چیزی را نمی کرد، بر اثر چشم چرانی به دختری دل بسته بود، ولی آن دختر تن به خواسته نامشروع او نمی داد. شبی از شب های قدر که وقت بیداری و مناجات و قرآن و گریه و درد دل با خداست و مردم همگی در مساجد و مجالس احیاء جمع شده بودند، این جوان که دیده بود والدین آن خانم زودتر از منزل خارج شده اند راه را بر این دختر که قصد داشته به تنهایی مسیر بین خانه و مسجد را طی کند بست. دختر که دید کاری از دستش ساخته نیست در پاسخ به خواسته آن جوان گفت: امشب شب احیاء و شب گرفتن برات است. آیا انصاف

    … ادامه مطلب …

  • سفارش امام زمان در نیکی به پدر

    سفارش امام زمان در نیکی به پدر

    آقای سید محمد موسوی نجفی معروف به هندی که از اتقیای علما و ائمه ی جماعت حرم امیرالؤمنین علیه السّلام است نقل کرد از جانب شیخ باقر فرزند شیخ هادی کاظمینی مجاور نجف اشرف و ایشان از شخص مورد اعتمادی که به دلاکی اشتغال داشت. آن شخص را پدر پیری بود که هیچ گونه کوتاهی نسبت به خدمتگزاری او نمی کرد، حتی خودش برای او آب در مستراح می برد و منتظر می شد تا خارج شود و به مکانش برساند. پیوسته ملازم خدمت او بود، مگر در شب چهارشنبه که به مسجد سهله می رفت و در آن شب به واسطه ی اعمال مسجد سهله و شب زنده داری در آنجا، از خدمت معذور بود؛ ولی پس از مدتی ترک کرد و دیگر به آنجا نرفت. از او پرسیدم: ـ چرا رفتن به مسجد سهله را ترک کردی؟ گفت:

    … ادامه مطلب …

  • دستور آیت الله بهجت برای پیدا شدن گمشده

    دستور آیت الله بهجت برای پیدا شدن گمشده

    شاید این مطلب برای برخی از بینندگان تعجّب آور باشد که حتی برای پیدا کردن وسایل گمشده دستور و رهنمودی وجود داشته باشد اما بارها خودم یا خانواده ام وسایل و یا اشیاء گرانبهائی گم کرده ایم و با توسل به این دستور مرحوم آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) گمشده های خود را پیدا کرده ایم! بنده اطمینان دارم اگر کسی با عقیده به این دستور عمل کند یقیناً به مقصود خود خواهد رسید. آیت الله محمدی ری شهری در کتاب «زمزم عرفان»، دستور مرحوم آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) را اینگونه عنوان کرده اند: آیت الله بهجت در دیداری فرمودند: «أَصْبَحْتُ فی أَمانِ الله، أَمْسَیْتُ فی جِوارِ اللهِ»[1] هفت بار، برای پیدا کردن گمشده خوب است. یکی می گفت[2]: با کسی کار داشتم. نه اسمش را می دانستم و نه جایش را. از صبح تا

    … ادامه مطلب …

  • آیا می دانی روز عاشورا با من چه کردند؟!

    آیا می دانی روز عاشورا با من چه کردند؟!

    مرحوم سیّد محمدابراهیم قزوینی (متوفی1360 ه.ق) در صحن مطهّر حضرت اباالفضل علیه السّلام امام جماعت بودند و مرحوم آقا شیخ محمدعلی خراسانی (متوفی 1383) که واعظی بی نظیر بود، بعد از نماز ایشان منبر می رفت. یک شب، مرحوم واعظ خراسانی مصیبت حضرت اباالفضل علیه السّلام را خوانده و از اصابت تیر به چشم مقدّس آن حضرت یاد کرده بود. مرحوم قزوینی، که سخت متأثّر شده و بسیار گریه کرده بود، به ایشان گفته بود: چنین مصیبت های سخت را که سند خیلی قوی هم ندارد چرا می خوانید؟! شب در عالم رؤیا به محضر مقدّس حضرت اباالفضل علیه السّلام مشرّف شده بود، آقا خطاب به ایشان فرموده بود: سیّد ابراهیم! آیا تو در کربلا بودی که بدانی روز عاشورا با من چه کردند؟! پس از آنکه دو دستم از بدن جدا گردید، سپاه دشمن مرا تیر باران کردند، در

    … ادامه مطلب …

  • 10 نظر برای این مطلب
  • محمد
    مرداد 18ام, 1391 در 1:08 ق.ظ

    سلام
    خسته نباشید
    احتراما لوگو شما در وبلاگ جوان سیاسی قرار گرفت
    خوش حال می شوم ما را با درج لوگو و لینک یاری بفرمایید
    http://www.javanesiasi.mihanblog.com

      [پاسخ]

      بشارت
      مرداد 18ام, 1391 در 9:32 ب.ظ

      یاامیرالمومنین
      در نجف اشرف رفتیم مسجد هندی(حوزه علمیه نجف)، راوی نکاتی تاریخی و اطلاعاتی درباره آیت الله حکیم و… دادند بعد گفتند خوب شما جوان و دانشجو اید بپرسید ،سوال کنید و از فرصت استفاده کنید. انگار نمی دونستیم سوال چیه اصلا یه حرفایی می زدیم نشنیدنی!! یاد امیرالمومنین ،مولی الموحدین افتادم .دلم گرفت یاعلی ما هنوز هم سوال نداریم !!!و نمی دانیم چه بپرسیم و چطور بپرسیم هنوز هم چاه محرم اسرار فرزندتان است!
      یامولا ،به حق خانم فاطمه زهرا(س) خودتان دستگیرمان باشید و نور علم را به دلهامان بتابانید.

        [پاسخ]

        سایت جامع ایرانیان بلژیک
        مرداد 18ام, 1391 در 9:54 ب.ظ

        با سلام
        دوست عزیز این مطلب شما در سایت جامع ایرانیان بلژیک منتشرگردید.
        http://www.Iranians.Be
        ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
        موفق و پیروز باشید .
        http://www.Iranians.Be—- info@Iranians.be

          [پاسخ]

          مهدی
          مرداد 19ام, 1391 در 6:34 ب.ظ

          سلام
          لینکتون کردم بی زحمت مارو هم لینک کنید
          یا علی
          التماس دعای فرج

            [پاسخ]

            محمد نوری
            مرداد 19ام, 1391 در 11:45 ب.ظ

            سلام حزب اللهی

            در صورت امکان با لینک کردن مطلب موجود در آدرس اینترنتی ارائه شده یا با تایید
            این نظر به نشر کلیپ صوتی تولیدی گروه سایبری / ارزشی در انتهای افق کمک کنید.

            http://shdeo.blogfa.com/post-58.aspx

            خدا به شما خیر بده

              [پاسخ]

              توابین
              مرداد 22ام, 1391 در 3:10 ب.ظ

              سلام
              خیلی جالب بود
              خداقوت
              خسته نباشید
              ……………..
              راستی لوگوی شما در سایت ما قرار گرفت
              یاعلی

                [پاسخ]

                rahro
                مرداد 23ام, 1391 در 1:51 ق.ظ

                سلام طاعات و عباداتتان قبول.
                حضرت صدیقه عجب سکینتی برای ایشان داشتند و عجب نقش بزرگی برای امیرمومنان که بعد از شهادت این چنین حضرت با چاه می گویند راز دلشان.
                کاش این نقش حضرت رو مردان و زنانمان ببینند و با غفلت از آن نگذرند.
                التماس دعا

                  [پاسخ]

                  بنده خدا
                  فروردین 25ام, 1394 در 5:18 ب.ظ

                  سلام دلم میسوزدازاینکه امروزجشن فاطمه زهراگرفتندوسیلی ززدندبه صورت اولادش مهدی آقاجان من شرمنده ام

                    [پاسخ]

                    رضوی
                    خرداد 1ام, 1403 در 11:25 ق.ظ

                    سلام
                    متن را نخواندم
                    عنوان را دیدم
                    درد دل درست است نه درد و دل

                      [پاسخ]

                      حمیدرضا پاسخ در تاريخ خرداد 6ام, 1403 12:35 ب.ظ:

                      سلام به رضوی.
                      ممنون از تذکرتون. به نظر میرسه نکته ای که فرمودید دقیق است و بهتر بود به این صورت نوشته شود، در عین حال در نگارش فارسی، هر دو عبارت “دردِ دل” و “درد و دل” صحیح هستند، اما کاربرد آن‌ها متفاوت است:

                      دردِ دل: این عبارت با کسره بین درد و دل، معمولاً برای نشان دادن احساسات، ناراحتی‌ ها و گله‌ های درونی به کار می‌رود. به این معنا که دل کسی پر از درد است. در اینجا کسره (اِ) نشان‌ دهنده ملکیت و تعلق درد به دل است.

                      درد و دل: این عبارت با واو (و) بین درد و دل، عموماً به فعالیتی گفته می‌ شود که در آن کسی درباره ناراحتی‌ ها و دغدغه‌ های خود با دیگری صحبت می‌ کند. در این استفاده، “و” بیان‌کننده ارتباطی است که بین گفتن درد و ناراحتی‌ ها با شنیدن و همدلی دیگران ایجاد می‌ شود.

                        [پاسخ]

                      • نظر بدهيد
                      • نام:
                        ایمیل:
                        وبسایت:





                        استفاده از مطالب وبگاه ما با ذکر منبع بلامانع می باشد
                        Copyright © 2014 - 2015 Hr-Fallah.ir
                        Designer : Mohammad Rafiei