جسارت و توهین ابوبکر به امیرالمؤمنین و دختر رسول الله
امروز تصمیم گرفتم قسمتی از مناظره ای که بین مرحوم سلطان الواعظین «ره» با اهل تسنن در شهر پیشاور صورت گرفته را درج کنم.
عزیزان! توجه کنید در این مناظره ابوبکر چه الفاظی را به امیرالمؤمنین و بی بی فاطمه زهرا «علیهما السلام» نسبت می دهد و چگونه حق دختر پیامبر را ضایع می کند.
حقیر که تحمل شنیدن این نسبت ها و حرف ها را ندارم.
اللهم العن اوّل ظالم ظلم حق محمد و آل محمّد و آخر له علی ذلک.
حتماً این نوشته حقیر را مطالعه کنید.
برای خواندن این نوشته به «ادامه مطلب» رجوع کنید.
امروز تصمیم گرفتم قسمتی از مناظره ای که بین مرحوم سلطان الواعظین «ره» با اهل تسنن شهر پیشاور صورت گرفته را درج کنم.
عزیزان! توجه کنید در این مناظره ابوبکر چه الفاظی را به امیرالمؤمنین و بی بی فاطمه زهرا «علیهما السلام» نسبت می دهد و چگونه حق دختر پیامبر را ضایع می کند.
ابتدا شرح حالی را از این مرحوم را تقدیم شما می کنم.
شرح حالی از مرحوم سلطان الواعظین «ره»
مرححوم سلطان الواعظین شیرازی فرزند سید علی اکبر اشرف الواعظین از دانشمندان و خطبای مشهور شیعه بوده است. نسب شریف وی از طریق امام همام حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) به رسول گرامی (صلّی الله علیه و آله) منتهی میش ود.
وی در ماه ذی القعده سال 1314 قمری در تهران قدم به عرصه وجود گذاشت. تحصیلات اولیه را در تهران با موفقیت پست سر گذاشته و در سال 1326 همراه با پدر بزرگوارش عازم عتبات عالیات گردید و از محضر مرحوم مرندی و شهرستانی کسب فیض نمود. در سال 1328 به ایران مراجعه کرد. اشیان در طی عمر با برکت خود مسافرت های بسیاری به عراق، سوریه، فلسطین، اردن، مصر و هندوستان نموده و با طوایف بسیاری از یهود، هنود و بهائی ها مناظره نمود.
کتاب «شبهای پیشاور»، مشروح مذاکرات مجلس مناظره ای است که ایشان در سال 1345 قمری در حضور حدود دویست نفر از رجال و بزرگان شیعه و اهل سنت در شهر پیشاور پنجاب هند «پاکستان کنونی» داشته است. در این جلسه خبرنگاران چهار روزنامه و مجله ی محلی گفتگوهای طرفین را نوشته و منتشر می کردند. ماجرا از آنجا آغاز شد که مرحوم سلطان الواعظین در ربیع الاول سال 1345 هجری قمری از طریق هندوستان به قصد زیارت امام هشتم امام رضا (علیه السلام) عازم ایران می شود. وقتی به کراچی و بمبئی وارد می شود جراید محلی ورود ایشان را گزارش می دهند. دوستان و آشنایان، ایشان را به شهرهای دهلی، آگره، لاهور، کشمیر و کویته دعوت می کنند. در طی حضور در دهلی مناظره ای با علمای هنود و براهمه در حضور گاندی برگزار می شود که در این مجلس، مرحوم مسلطان الواعظین با بهره گیری از امداد الهی حقانیت دین مبین اسلام را ثابت می نماید. آن گاه به دعوت انجمن اثنی عشریه به ریاست سید علی شاه نقوی مدیر هفته نامه ی دُرّ نجف عازم شهر سیالکوت می شود و در این شهر با استقبال با شکوهی مواجه می شود. در چهاردهم رجب 1345 بنا به دعوت جناب محمد سرور خان به پیشاور که یکی از شهرهای مرزی پنجاب می باشد عازم می شود.
در پیشاور در حسینیه ی مرحوم عادل بیک رسالدار منبر می رود که عده ی بسیاری از اهل سنت و شیعه ی مقیم پیشاور در این جلسات شرکت می کنند.
در یکی از روزها بعد از اتمام منبر، به ایشان خبر می دهند که دو نفر از بزرگان علمای اهل سنت کابل افغانستان به نامهای «حافظ محمّد رشید» و «شیخ عبدالسلام» تقاضای ملاقات با ایشان به منظور انجام مناظرات دینی را دارد. مرحوم سلطان الواعظین از این پیشنهاد استقبال می نماید.
جلسات مناظره در منزل میرزا یعقوب علی خان که از رجال مهم پیشاور است تشکیل می شود و ده شب به طول می انجامد که در پایان شش نفر از رجال و خوانین اهل سنت مذهب شیعه را اختیار نمودند.
مشروح این مناظرات نخستین بار در سال 1375 هجری قمری با اشراف حضرت آیت الله العظمی بروجردی «ره» به زیور طبع آراسته گردید و تا کنون بالغ بر چهل بار تجدید چاپ شده است.
مرحوم سلطان الواعظین در ده سال پایانی عمر با برکت خود به علت کسالت قلبی زمین گیر گردید تا این که در ماه شعبان 1391 قمری به جوار قرب الهی شتافت. پیکر پاک ایشان بعد از تشییع شکوهمندی که از طرف آیت العظمی مرعشی «ره» نجفی صورت پذیرفت در مقبره ابوحسین به خاک سپرده شد. کتاب های «صد مقاله سلطانی» و «گروه رستگاران» از دیگر تألیفات این دانشمند رفیع القدر می باشد.
اما قسمتی از مناظره که وعده داده بودیم بدین شرح است:
حافظ: هیچ کس جرأت جسارت و توهین به ودیعه ی پیامبر و بضعه ی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) را نداشت! احتمالاً اشتباه می کنید!!
واعظ: آری هیچ کس جرأت نداشته است جز خلیفه شما ابوبکر که چون در مقابل استدلال های حضرت فاطمه (سلام الله علیها) مجاب شد سوار بر منبر شد و بنای جسارت و هتّاکی را به فاطه (سلام الله علیها) و شوهر گرانقدرش علی (علیه السلام) گذارد.
حافظ: فکر می کنم، این حرف ها همه و همه تهمت هایی است که عوام شیعه به خلیفه ابوبکر زدند.
واعظ: شیعه با وجود این همه درک و سندی که در کتاب های شما وجود دارد، احتیاجی به جعل حدیث ندارد. پیشنهاد می کنم کتاب های تاریخی خودتان را مطالعه بفرمایید تا به صحت عرایض من پی ببرید. مطلبی که خدمتتان عرض کردم بر اساس نوشته ی ابوبکر احمد بن عبدالعزیز جوهری است. وی می نویسد :
« پس از اتمام خطبه حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، امیرالمؤمنین (علیه السلام) رو به ابوبکر نمود و فرمود: چرا فاطمه را از میراث پدرش محروم نمودی و حال آنکه در حیات پدرش در این ملک متصرّف بوده است. ابوبکر گفت: فدک مال همه مسلمانان است، چنانچه فاطمه شاهدی بیاورد که فدک ملک اوست، آن را به وی پس خواهم داد حضت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: آیا درباره ما به غیره آنچه درباره دیگران حکم می کنی، می خواهی حکم نمایی!
بر طبق فرمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شاهد و گواه را مدعی می آورد نه متصرّف. تو بر خلاف این حکم قطعی و مسلّم از فاطمه که متصرّف در ملک است شاهد طلب می کنی؟ آیا نمی دانی که قول فاطمه که یکی از اصحاب کساء و مشمول آیه تطهیر است عین حقیقت می باشد؟ آیا اگر دو نفر در حضور تو شهادت دهند که فاطمه مرتکب حرام شده است، چه می کنی؟ گفت: مانند دیگران بر علیه او حکم جاری می کنم!! حضرت فرمود: در این صورت از جمله ی کفّار خواهی بود؛ زیرا شهادت خدا را درباره طهارت فاطمه نادیده گرفته و به شهادت دو انسان جایز الخطا ترتیب اثر داده ای. آیا از نظر تو فاطمه سلام الله علیها برای مال بی ارزش دنیا مرتکب دروغ و غصب می شود؟! تو شهادت صدیقه اطهر را رد می کنی و شهادت یک مرد اعرابی که بر پاشنه ی پای خود بول می کند را قبول می کنی؟! آن حضرت پس از گفتن این جملات با ناراحتی مسجد را ترک کرد. هیاهوی عجیبی در میان مردم به پا خاست. عده ای از مردم می گفتند: حق با علی و فاطمه است. چرا در حق دختر پیامبر اینگونه عمل می شود؟!
در این هنگام ابوبکر بالای منبر رفت و گفت: ای مردم! چرا سر و صدا می کنید؟ به این دلیل، او این حرف ها را می زند که من شهادتش را رد کرده ام. همانا او مثل روباهی است که شاهدش دم اوست!!! او ماجراجو و فتنه انگیز است. فتنه های کوچک را بزرگ نشان می دهد و مردم را به فساد ترغیب می کند. علی از زنان و ضعفا کمک می گیرد و مانند ام طحال که زن فاحشه ای در جاهلیت بوده است، می باشد.(1)
آیا باور می کنید که منظور ابوبکر از این هتاکی ها و دشنام ها، دو محبوب و محبوبه ی خدا یعنی علی و فاطمه است؟! آیا این پیرمرد که خود را از نزدیکان پیامبر می داند، می فهمد که چه می گوید؟ اگر کسی بیاید و در مقابل همه حضار در این مجلس، صدا بلند کند و بگوید: این آقای حافظ مثل روباه است و جناب شیخ مثل دم اوست و مانند یک زن فاحشه حرف می زند؛ چقدر به شما و ما سخت می گذرد؟ الان که در حال بیان این مطلب هستم تمام بدنم می لرزد و نمی توانم جلوی اشک هایم را بگیرم. خدایا به رضای تو راضی ام و به روز حکمرانی تو و انتقام خواهی عادلانه ی تو دلم را خوش کرده ام؛ ای متعال و ای بلند مرتبه! پس ما هم همچون جدّه ی مظلومه مان سکوت می کنیم و منتظر خواهیم ماند.
و اما در ادامه ی بحث گذشته، حدیثی را برایتان نقل می کنم. از رسول معظم صلّی الله علیه و آله نقل است که : « هر که علی را دشنام دهد مرا دشنام داده و هر که مرا دشنام دهد، خدا را دشنام داده است(2)». و نیز « هر که علی و فاطمه را آزار دهد مرا آزرده و هر که مرا آزار دهد خداوند متعال را آزرده است(3)».(4)
پی نوشت:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج16، 215، نامه 45«فلما سمع ابوبکر خطبتها شق عليه مقالتها فصعد المنبر و قال: ايها الناس، ما هذه الرعه الي کل قاله! اين کانت هذه الاماني في عهد رسولالله صلي الله عليه و آله الا من سمع فليقل، و من شهد فليتکلم، انما هو ثعاله شهيده ذنبه، مرب لکل فتنه، هو الذي يقول: کروها جذعه بعد ما هرمت، يستعينون بالضعفه، و يستنصرون بالنساء، کام طحال احب اهلها اليها البعي. الا اني لواشاء ان اقول لقلت و لو قلت لبحت، اني ساکت ما نزکت. ثم التفت الي الانصار فقال: قد بلغني يا معشر الانصار مقاله سفهائکم، و احق من لزم عهد رسولالله صلي الله عليه و آله انتم فقد جاءکم فاويتم و نصرتم، الا اني لست باسطايدا و لالسانا علي من لم يستحق ذلک منا. ثم نزل، فانصرفت فاطمه عليهاالسلام الي منزلها».
ابن ابيالحديد ادامه ميدهد، من اين کلام را بر نقيب ابويحيي، يحيي بن ابوزيد بصري خواندم و گفتم: اين سخنان را ابوبکر به چه کسي کنايه ميزند؟
گفت کنايه نيست بلکه صريح است.
گفتم: اگر صريح بود سوال نميکردم.
سپس خنديد و گفت: مقصودش علي ابن ابيطالب عليهالسلام است.
گفتم: همهي اين سخنان تند را به علي ميگويد.
گفت: آري. اي پسرکم. حکومت است! »» شرح ابن ابيالحديد، ج 16، ص 215. در اين صفحه آمده است «قلت: قرات هذا الکلام علي النقيب ابي يحيي جعفر بن يحيي بن ابي زيد ابصري و قلت له: بمن يعرض؟ فقال: بل يصرح: قلت: لو صرح لم اسالک. فضحت و قال: بعلي بن ابيطالب عليهالسلام، قلت: هذا الکلام کله لعلي يقوله! قال: نعم، انه الملک يا نبي، قلت: فما مقاله الانصار؟ قال: هتفوا بذکر علي فخاف من اضطراب الامر عليهم، فنها هم.
2 . البدایه و النهایه، ابنکثیر، ج 5، ص 121، حوادث سنه 10 هجری.
3 . سنن، ابن ماجه ، ج1، ص644، حدیث 1998 باب 56.
4 . رجوع شود به کتاب شبهای پیشاور. این کتاب به صورت تحقیق شده توسط انتشارات «دلیل ما» در سه جلد به طبع آرسته شده است. در ضمن برخی از مطالب این پست را از کتاب « فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت، سید محمد کاظم قزوینی، ص593» نقل کردیم.
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محد
اللهم العنهم جمیعا
آمین
[پاسخ]
جالب بود برام
تا حالا این موضوع رو جایی ندیده بودم
موفق باشید
[پاسخ]
سلام علیکم
خوش سلیقه هستید.
[پاسخ]
سلام بر شما. شب و روزتون بخیر
این ملعون چون میدانست که امام زمان حضرت زهرا (س) نیست ( نه خودش بلکه دومی هم) و به شهادت تاریخ امام زمان حضرت زهرا (س) مولا علی است که حضرت شیوه جانبازی را در مقام دفاع از حضرت علی (ع) و امر ولایت داشته.. لذا این ملعون از توهین نسبت به صدیقه طاهره سلام الله ابا نداشته.
لعنت و عذاب الهی بر اولی و دومی و سومی.
لعنت بر قنفذ و مغیره.
لعنت بر دشمنان علی(ع).
[پاسخ]
سلام
اجرتان با خود بی بی فاطمه زهرا سلام الله
انشاءالله موفق باشید
ما منتظر منتقم فاطمه هستیم
[پاسخ]
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمدو آخر تابع له علي ذلك
[پاسخ]
سلام حاج آقا
ممنون که به وبلاگم سر زدی
دانلود کتاب شبهای پیشاور:
http://abedinart.blogfa.com/post-91.aspx
ممنون میشم اگه برای دانلود علاقمندان بذارید.
[پاسخ]
خدا لعنت کند آنکس که بر مادرم ره بست…خدا لعنت کنه آنکس که فدک را از مادرم غصب کرد…خدا لعنت کنه آنکس که مسیر ولایت را به سوی ظلمات تغییر داد…خدا لعنت کند آنکس که بر فرق مولایم علی شمشیر مسموم وارد کرد…خدا لعنت کند آنکس را که دستور داد تیر بر تابوت امام مجتبی بزنند…خدا لعنت کند آنکسانی را که دستان اباالفضل العباس را از تنش جدا کردند…خدا لعنت کند آنکس که تیر بر حنجره علی اصغر و چشم اباالفضل و قلب ابی عبدالله زد…خدا لعنت کند آنکس که سر شه دو عالم را از تن جدا کرد..خدا لعنت کند آنکس را که بر عمه جانمان زینب تازیانه زد…خدا لعنت کند آنکس را خون به دل مقام معظم رهبری میکند و او را می آزارد…سلام و صلوات بر پیروان راه حسین بن علی (ع)
[پاسخ]
Keep on wrtniig and chugging away!
[پاسخ]
آيا مي دانيد جزاي اين همه نسبت هاي روا به اين خلفاي مظلووووووووم چيست
جنات تجري من تحتها…
[پاسخ]
سلام علیکم
می خوام کار فرهنگی انجام بدم ولی خیلی بلد نیستم.خوشحال میشم که به وبلاگ من بیایید و منو از نظراتتون بهره مند کنید.
التماس دعا
یا مرتضی علی
[پاسخ]
سلام عیدتون مبارک طاعاتتون قبول
خدا اولین ظالم و ریشه ظلم به اهل بیت را لعنت کند که پایه گذار تمام اختلافات و ناگواریها در امت پیامبر اخر الزمان بودند …
خدایا حجت ثانی عشر را برسون … امین یا ربالعالمین
[پاسخ]
منتظر حضورتون در وبلاگ و نظرات ارزشمندتون هستم
[پاسخ]
سلام . اي كاش بجاي اين كه از كلماتي مانند جسارت استفاده كنيد يا هر گونه حرفي بزنيد كه احساسات اهل سنت براانگيخته شود ، فقط متن خالص را در اينجا قرار ميداديد كه اهل سنت هم بتوانند كاملاً منطقي بهره مند شوند . هر كار راهي دارد . نبايد كاري كنيد كه اثر برعكس داشته باشد كه در اين صورت مسؤوليد . تو رو به خدا ، اگر بدانيد جايي به مقدسات دينيتان توهين شده ميتوانيد بدون احساسات قضاوت كنيد ؟!!!!
[پاسخ]