حمیدرضا فلاح

حمیدرضا فلاح

حمیدرضا فلاح تفتی

جسارت و توهین ابوبکر به امیرالمؤمنین و دختر رسول الله

تعداد بازدیدها: 4,204 مشاهده

امروز تصمیم گرفتم قسمتی از مناظره ای که بین مرحوم سلطان الواعظین «ره» با اهل تسنن در شهر پیشاور صورت گرفته را درج کنم.
عزیزان! توجه کنید در این مناظره ابوبکر  چه الفاظی را به امیرالمؤمنین و بی بی فاطمه زهرا «علیهما السلام» نسبت می دهد و چگونه حق دختر پیامبر را ضایع می کند.
حقیر که تحمل شنیدن این نسبت ها و حرف ها را ندارم.
اللهم العن اوّل ظالم ظلم حق محمد و آل محمّد و آخر له علی ذلک.
حتماً این نوشته حقیر را مطالعه کنید.
برای خواندن این نوشته به «ادامه مطلب» رجوع کنید.

امروز تصمیم گرفتم قسمتی از مناظره ای که بین مرحوم سلطان الواعظین «ره» با اهل تسنن شهر پیشاور صورت گرفته را درج کنم.
عزیزان! توجه کنید در این مناظره ابوبکر  چه الفاظی را به امیرالمؤمنین و بی بی فاطمه زهرا «علیهما السلام» نسبت می دهد و چگونه حق دختر پیامبر را ضایع می کند.
ابتدا شرح حالی را از این مرحوم را تقدیم شما می کنم.

شرح حالی از مرحوم سلطان الواعظین «ره»
مرححوم سلطان الواعظین شیرازی فرزند سید علی اکبر اشرف الواعظین از دانشمندان و خطبای مشهور شیعه بوده است. نسب شریف وی از طریق امام همام حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) به رسول گرامی (صلّی الله علیه و آله) منتهی میش ود.
وی در ماه ذی القعده سال 1314 قمری در تهران قدم به عرصه وجود گذاشت. تحصیلات اولیه را در تهران با موفقیت پست سر گذاشته و در سال 1326 همراه با پدر بزرگوارش عازم عتبات عالیات گردید و از محضر مرحوم مرندی و شهرستانی کسب فیض نمود. در سال 1328 به ایران مراجعه کرد. اشیان در طی عمر با برکت خود مسافرت های بسیاری به عراق، سوریه، فلسطین، اردن، مصر و هندوستان نموده و با طوایف بسیاری از یهود، هنود و بهائی ها مناظره نمود.
کتاب «شبهای پیشاور»، مشروح مذاکرات مجلس مناظره ای است که ایشان در سال 1345 قمری در حضور حدود دویست نفر از رجال و بزرگان شیعه و اهل سنت در شهر پیشاور پنجاب هند «پاکستان کنونی» داشته است. در این جلسه خبرنگاران چهار روزنامه و مجله ی محلی گفتگوهای طرفین را نوشته و منتشر می کردند. ماجرا از آنجا آغاز شد که مرحوم سلطان الواعظین در ربیع الاول سال 1345 هجری قمری از طریق هندوستان به قصد زیارت امام هشتم امام رضا (علیه السلام) عازم ایران می شود. وقتی به کراچی و بمبئی وارد می شود جراید محلی ورود ایشان را گزارش می دهند. دوستان و آشنایان، ایشان را به شهرهای دهلی، آگره، لاهور، کشمیر و کویته دعوت می کنند. در طی حضور در دهلی مناظره ای با علمای هنود و براهمه در حضور گاندی برگزار می شود که در این مجلس، مرحوم مسلطان الواعظین با بهره گیری از امداد الهی حقانیت دین مبین اسلام را ثابت می نماید. آن گاه به دعوت انجمن اثنی عشریه به ریاست سید علی شاه نقوی مدیر هفته نامه ی دُرّ نجف عازم شهر سیالکوت می شود و در این شهر با استقبال با شکوهی مواجه می شود. در چهاردهم رجب 1345 بنا به دعوت جناب محمد سرور خان به پیشاور که یکی از شهرهای مرزی پنجاب می باشد عازم می شود.
در پیشاور در حسینیه ی مرحوم عادل بیک رسالدار منبر می رود که عده ی بسیاری از اهل سنت و شیعه ی مقیم پیشاور در این جلسات شرکت می کنند.
در یکی از روزها بعد  از اتمام منبر، به ایشان خبر می دهند که دو نفر از بزرگان علمای اهل سنت کابل افغانستان به نامهای «حافظ محمّد رشید» و «شیخ عبدالسلام» تقاضای ملاقات با ایشان به منظور انجام مناظرات دینی را دارد. مرحوم سلطان الواعظین از این پیشنهاد استقبال می نماید.
جلسات مناظره در منزل میرزا یعقوب علی خان که از رجال مهم پیشاور است تشکیل می شود و ده شب به طول می انجامد که در پایان شش نفر از رجال و خوانین اهل سنت مذهب شیعه را اختیار نمودند.
مشروح این مناظرات نخستین بار در سال 1375 هجری قمری با اشراف حضرت آیت الله العظمی بروجردی «ره» به زیور طبع آراسته گردید و تا کنون بالغ بر چهل بار تجدید چاپ شده است.
مرحوم سلطان الواعظین در ده سال پایانی عمر با برکت خود به علت کسالت قلبی زمین گیر گردید تا این که در ماه شعبان 1391 قمری به جوار قرب الهی شتافت. پیکر پاک ایشان بعد از تشییع شکوهمندی که از طرف آیت العظمی مرعشی «ره» نجفی صورت پذیرفت در مقبره ابوحسین به خاک سپرده شد. کتاب های «صد مقاله سلطانی» و «گروه رستگاران» از دیگر تألیفات این دانشمند رفیع القدر می باشد.

اما قسمتی از مناظره که وعده داده بودیم بدین شرح است:
حافظ: هیچ کس جرأت جسارت و توهین به ودیعه ی پیامبر و بضعه ی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) را نداشت! احتمالاً اشتباه می کنید!!
واعظ: آری هیچ کس جرأت نداشته است جز خلیفه شما ابوبکر که چون در مقابل استدلال های حضرت فاطمه (سلام الله علیها) مجاب شد سوار بر منبر شد و بنای جسارت و هتّاکی را به فاطه (سلام الله علیها) و شوهر گرانقدرش علی (علیه السلام) گذارد.
حافظ: فکر می کنم، این حرف ها همه و همه تهمت هایی است که عوام شیعه به خلیفه ابوبکر زدند.
واعظ: شیعه با وجود این همه درک و سندی که در کتاب های شما وجود دارد، احتیاجی به جعل حدیث ندارد. پیشنهاد می کنم کتاب های تاریخی خودتان را مطالعه بفرمایید تا به صحت عرایض من پی ببرید. مطلبی که خدمتتان عرض کردم بر اساس نوشته ی ابوبکر احمد بن عبدالعزیز جوهری است. وی می نویسد :
« پس از اتمام خطبه حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، امیرالمؤمنین (علیه السلام) رو به ابوبکر نمود و فرمود: چرا فاطمه را از میراث پدرش محروم نمودی و حال آنکه در حیات پدرش در این ملک متصرّف بوده است. ابوبکر گفت: فدک مال همه مسلمانان است، چنانچه فاطمه شاهدی بیاورد که فدک ملک اوست، آن را به وی پس خواهم داد حضت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: آیا درباره ما به غیره آنچه درباره دیگران حکم می کنی، می خواهی حکم نمایی!
بر طبق فرمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شاهد و گواه را مدعی می آورد نه متصرّف. تو بر خلاف این حکم قطعی و مسلّم از فاطمه که متصرّف در ملک است شاهد طلب می کنی؟ آیا نمی دانی که قول فاطمه که یکی از اصحاب کساء و مشمول آیه تطهیر است عین حقیقت می باشد؟ آیا اگر دو نفر در حضور تو شهادت دهند که فاطمه مرتکب حرام شده است، چه می کنی؟ گفت: مانند دیگران بر علیه او حکم جاری می کنم!! حضرت فرمود: در این صورت از جمله ی کفّار خواهی بود؛ زیرا شهادت خدا را درباره طهارت فاطمه نادیده گرفته و به شهادت دو انسان جایز الخطا ترتیب اثر داده ای. آیا از نظر تو فاطمه سلام الله علیها برای مال بی ارزش دنیا مرتکب دروغ و غصب می شود؟! تو شهادت صدیقه اطهر را رد می کنی و شهادت یک مرد اعرابی که بر پاشنه ی پای خود بول می کند را قبول می کنی؟! آن حضرت پس از گفتن این جملات با ناراحتی مسجد را ترک کرد. هیاهوی عجیبی در میان مردم به پا خاست. عده ای از مردم می گفتند: حق با علی و فاطمه است. چرا در حق دختر پیامبر اینگونه عمل می شود؟!
در این هنگام ابوبکر بالای منبر رفت و گفت: ای مردم! چرا سر و صدا می کنید؟ به این دلیل، او این حرف ها را می زند که من شهادتش را رد کرده ام. همانا او مثل روباهی است که شاهدش دم اوست!!! او ماجراجو و فتنه انگیز است. فتنه های کوچک را بزرگ نشان می دهد و  مردم را به فساد ترغیب می کند. علی از زنان  و ضعفا کمک می گیرد و مانند ام طحال که زن فاحشه ای در جاهلیت بوده است، می باشد.(1)
آیا باور می کنید که منظور ابوبکر از این هتاکی ها و دشنام ها، دو محبوب و محبوبه ی خدا یعنی علی و فاطمه است؟! آیا این پیرمرد که خود را از نزدیکان پیامبر می داند، می فهمد که چه می گوید؟ اگر کسی بیاید و در مقابل همه حضار در این مجلس، صدا بلند کند و بگوید: این آقای حافظ مثل روباه است و جناب شیخ مثل دم اوست و مانند یک زن فاحشه حرف می زند؛ چقدر به شما و ما سخت می گذرد؟ الان که در حال بیان این مطلب هستم تمام بدنم می لرزد و نمی توانم جلوی اشک هایم را بگیرم. خدایا به رضای تو راضی ام و به روز حکمرانی تو و انتقام خواهی عادلانه ی تو دلم را خوش کرده ام؛ ای متعال و ای بلند مرتبه! پس ما هم همچون جدّه ی مظلومه مان سکوت می کنیم و منتظر خواهیم ماند.
و اما در ادامه ی بحث گذشته، حدیثی را برایتان نقل می کنم. از رسول معظم صلّی الله علیه و آله نقل است که : « هر که علی را دشنام دهد مرا دشنام داده و هر که مرا دشنام دهد، خدا را دشنام داده است(2)». و نیز « هر که علی و فاطمه را آزار دهد مرا آزرده و هر که مرا آزار دهد خداوند متعال را آزرده است(3)».(4)
پی نوشت:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج16، 215، نامه 45«فلما سمع ابوبکر خطبتها شق عليه مقالتها فصعد المنبر و قال: ايها الناس، ما هذه الرعه الي کل قاله! اين کانت هذه الاماني في عهد رسول‏الله صلي الله عليه و آله الا من سمع فليقل، و من شهد فليتکلم، انما هو ثعاله شهيده ذنبه، مرب لکل فتنه، هو الذي يقول: کروها جذعه بعد ما هرمت، يستعينون بالضعفه، و يستنصرون بالنساء، کام طحال احب اهلها اليها البعي. الا اني لواشاء ان اقول لقلت و لو قلت لبحت، اني ساکت ما نزکت. ثم التفت الي الانصار فقال: قد بلغني يا معشر الانصار مقاله سفهائکم، و احق من لزم عهد رسول‏الله صلي الله عليه و آله انتم فقد جاءکم فاويتم و نصرتم، الا اني لست باسطايدا و لالسانا علي من لم يستحق ذلک منا. ثم نزل، فانصرفت فاطمه عليهاالسلام الي منزلها».
ابن ابي‏الحديد ادامه مي‏دهد، من اين کلام را بر نقيب ابويحيي، يحيي بن ابوزيد بصري خواندم و گفتم: اين سخنان را ابوبکر به چه کسي کنايه مي‏زند؟
گفت کنايه نيست بلکه صريح است.
گفتم: اگر صريح بود سوال نمي‏کردم.
سپس خنديد و گفت: مقصودش علي ابن ابي‏طالب عليه‏السلام است.
گفتم: همه‏ي اين سخنان تند را به علي مي‏گويد.
گفت: آري. اي پسرکم. حکومت است!  »» شرح ابن ابي‏الحديد، ج 16، ص 215. در اين صفحه آمده است «قلت: قرات هذا الکلام علي النقيب ابي يحيي جعفر بن يحيي بن ابي زيد ابصري و قلت له: بمن يعرض؟ فقال: بل يصرح: قلت: لو صرح لم اسالک. فضحت و قال: بعلي بن ابي‏طالب عليه‏السلام، قلت: هذا الکلام کله لعلي يقوله! قال: نعم، انه الملک يا نبي، قلت: فما مقاله الانصار؟ قال: هتفوا بذکر علي فخاف من اضطراب الامر عليهم، فنها هم.
2 . البدایه و النهایه، ابنکثیر، ج 5، ص 121، حوادث سنه 10 هجری.
3 . سنن، ابن ماجه ، ج1، ص644، حدیث 1998 باب 56.
4 . رجوع شود به کتاب شبهای پیشاور. این کتاب به صورت تحقیق شده توسط انتشارات «دلیل ما» در سه جلد به طبع آرسته شده است. در ضمن برخی از مطالب این پست را از کتاب « فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت، سید محمد کاظم قزوینی، ص593» نقل کردیم.

 

حمیدرضا
موضوعات: مذهب
مطالب مرتبط
  • عنایت امام زمان به روضه حضرت اباالفضل

    عنایت امام زمان به روضه حضرت اباالفضل

    اين تشرّف از مهم‏ترين و روح‏ افزاترين رويدادهاى زندگانى مرحوم فشندى (ره) است. تشرّف حاضر، به‏ سبب بعضى از جنبه ‏هاى منحصر به فرد كه به برخى از آنها اشاره خواهد شد مورد توجه تعداد زيادى از شيفتگان امام عصر (علیه السلام) مى ‏باشد. آيت الله ناصرى دولت‏ آبادى ماجراى اين تشرّف را خود، مستقيما از زبان حاجى شنيده و در كتاب «آب حيات» آورده است. همچنين جناب قاضى زاهدى نيز آن را از زبان خود آن مرحوم شنيده و در كتاب خود نقل كرده است. ما اينك تلفيق دو روايت را جهت تتميم آن، براى خوانندگان محترم مى ‏آوريم. حاج محمد على فشندى تهرانى مى ‏گويد: سال اولى كه به «مكه مكرمه» مشرّف شدم، از خداى مهربان در آنجا خواستم كه توفيق دهد تا در سال‏ هاى بعد نيز، تا بيست سفر به مكّه بيايم تا شايد اميرالحاج و

    … ادامه مطلب …

  • ماجرای توسل به حضرت اباالفضل و شفای چشم یکی از علما

    ماجرای توسل به حضرت اباالفضل و شفای چشم یکی از علما

    آیت الله العظمی شبیری زنجانی (دام ظله) در جلد سوم کتاب «جرعه ای از دریا» می نویسد: مرحوم حاج میرزا فخرالدین جزایری فرزند آسید علی جزایری است که از علمای درجه اول تهران بود و این قضیه را ایشان نقل می ‌کرد که یک وقت ناراحتی چشم پیدا کردم. پیش دکتر امین الملک (که زمانی وزیر بهداری بود) رفتم. وی متخصص چشم و اولین چشم پزشک تهران بود و بعدا به دکتر مرزبان لقب پیدا کرد. دکتر امین الملک چشمم را عمل کرد. حاج میرزا فخرالدین می‌ گفت: من از حاج آقا جمال اصفهانی ـ برادر حاج آقا نورالله و آقا نجفی اصفهانی ـ شنیده بودم که خواندن این ابیات برای توسل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام خیلی مؤثر است: ای ماه بنی هاشم خورشید لقا عباس ….. ای نور دل حیدر شمع شهدا عباس از محنت و درد وغم

    … ادامه مطلب …

  • شب قدر شب گناه نیست!

    شب قدر شب گناه نیست!

    صاحب کتاب «ابوب الجنان» که کتاب بسیار پربار و نایابی است می نویسد: جوان بی تقوایی که به خیر و سعادت خود در زندگی اهمیتی نمی داد و ملاحظه چیزی را نمی کرد، بر اثر چشم چرانی به دختری دل بسته بود، ولی آن دختر تن به خواسته نامشروع او نمی داد. شبی از شب های قدر که وقت بیداری و مناجات و قرآن و گریه و درد دل با خداست و مردم همگی در مساجد و مجالس احیاء جمع شده بودند، این جوان که دیده بود والدین آن خانم زودتر از منزل خارج شده اند راه را بر این دختر که قصد داشته به تنهایی مسیر بین خانه و مسجد را طی کند بست. دختر که دید کاری از دستش ساخته نیست در پاسخ به خواسته آن جوان گفت: امشب شب احیاء و شب گرفتن برات است. آیا انصاف

    … ادامه مطلب …

  • سفارش امام زمان در نیکی به پدر

    سفارش امام زمان در نیکی به پدر

    آقای سید محمد موسوی نجفی معروف به هندی که از اتقیای علما و ائمه ی جماعت حرم امیرالؤمنین علیه السّلام است نقل کرد از جانب شیخ باقر فرزند شیخ هادی کاظمینی مجاور نجف اشرف و ایشان از شخص مورد اعتمادی که به دلاکی اشتغال داشت. آن شخص را پدر پیری بود که هیچ گونه کوتاهی نسبت به خدمتگزاری او نمی کرد، حتی خودش برای او آب در مستراح می برد و منتظر می شد تا خارج شود و به مکانش برساند. پیوسته ملازم خدمت او بود، مگر در شب چهارشنبه که به مسجد سهله می رفت و در آن شب به واسطه ی اعمال مسجد سهله و شب زنده داری در آنجا، از خدمت معذور بود؛ ولی پس از مدتی ترک کرد و دیگر به آنجا نرفت. از او پرسیدم: ـ چرا رفتن به مسجد سهله را ترک کردی؟ گفت:

    … ادامه مطلب …

  • دستور آیت الله بهجت برای پیدا شدن گمشده

    دستور آیت الله بهجت برای پیدا شدن گمشده

    شاید این مطلب برای برخی از بینندگان تعجّب آور باشد که حتی برای پیدا کردن وسایل گمشده دستور و رهنمودی وجود داشته باشد اما بارها خودم یا خانواده ام وسایل و یا اشیاء گرانبهائی گم کرده ایم و با توسل به این دستور مرحوم آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) گمشده های خود را پیدا کرده ایم! بنده اطمینان دارم اگر کسی با عقیده به این دستور عمل کند یقیناً به مقصود خود خواهد رسید. آیت الله محمدی ری شهری در کتاب «زمزم عرفان»، دستور مرحوم آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) را اینگونه عنوان کرده اند: آیت الله بهجت در دیداری فرمودند: «أَصْبَحْتُ فی أَمانِ الله، أَمْسَیْتُ فی جِوارِ اللهِ»[1] هفت بار، برای پیدا کردن گمشده خوب است. یکی می گفت[2]: با کسی کار داشتم. نه اسمش را می دانستم و نه جایش را. از صبح تا

    … ادامه مطلب …

  • آیا می دانی روز عاشورا با من چه کردند؟!

    آیا می دانی روز عاشورا با من چه کردند؟!

    مرحوم سیّد محمدابراهیم قزوینی (متوفی1360 ه.ق) در صحن مطهّر حضرت اباالفضل علیه السّلام امام جماعت بودند و مرحوم آقا شیخ محمدعلی خراسانی (متوفی 1383) که واعظی بی نظیر بود، بعد از نماز ایشان منبر می رفت. یک شب، مرحوم واعظ خراسانی مصیبت حضرت اباالفضل علیه السّلام را خوانده و از اصابت تیر به چشم مقدّس آن حضرت یاد کرده بود. مرحوم قزوینی، که سخت متأثّر شده و بسیار گریه کرده بود، به ایشان گفته بود: چنین مصیبت های سخت را که سند خیلی قوی هم ندارد چرا می خوانید؟! شب در عالم رؤیا به محضر مقدّس حضرت اباالفضل علیه السّلام مشرّف شده بود، آقا خطاب به ایشان فرموده بود: سیّد ابراهیم! آیا تو در کربلا بودی که بدانی روز عاشورا با من چه کردند؟! پس از آنکه دو دستم از بدن جدا گردید، سپاه دشمن مرا تیر باران کردند، در

    … ادامه مطلب …

  • 14 نظر برای این مطلب
  • حجت
    اردیبهشت 11ام, 1390 در 6:26 ق.ظ

    اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محد
    اللهم العنهم جمیعا
    آمین

      [پاسخ]

      محمد کلهر
      اردیبهشت 12ام, 1390 در 10:56 ب.ظ

      جالب بود برام
      تا حالا این موضوع رو جایی ندیده بودم
      موفق باشید

        [پاسخ]

        باقری
        اردیبهشت 13ام, 1390 در 7:25 ق.ظ

        سلام علیکم

        خوش سلیقه هستید.

          [پاسخ]

          کوثر
          اردیبهشت 15ام, 1390 در 8:56 ب.ظ

          سلام بر شما. شب و روزتون بخیر
          این ملعون چون میدانست که امام زمان حضرت زهرا (س) نیست ( نه خودش بلکه دومی هم) و به شهادت تاریخ امام زمان حضرت زهرا (س) مولا علی است که حضرت شیوه جانبازی را در مقام دفاع از حضرت علی (ع) و امر ولایت داشته.. لذا این ملعون از توهین نسبت به صدیقه طاهره سلام الله ابا نداشته.
          لعنت و عذاب الهی بر اولی و دومی و سومی.
          لعنت بر قنفذ و مغیره.
          لعنت بر دشمنان علی(ع).

            [پاسخ]

            یک دوست
            اردیبهشت 16ام, 1390 در 4:41 ب.ظ

            سلام
            اجرتان با خود بی بی فاطمه زهرا سلام الله
            انشاءالله موفق باشید
            ما منتظر منتقم فاطمه هستیم

              [پاسخ]

              محمد
              اردیبهشت 17ام, 1390 در 10:40 ق.ظ

              اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمدو آخر تابع له علي ذلك

                [پاسخ]

                عابدین
                اردیبهشت 20ام, 1390 در 12:41 ب.ظ

                سلام حاج آقا
                ممنون که به وبلاگم سر زدی
                دانلود کتاب شبهای پیشاور:
                http://abedinart.blogfa.com/post-91.aspx
                ممنون میشم اگه برای دانلود علاقمندان بذارید.

                  [پاسخ]

                  مادر سادات
                  تیر 19ام, 1390 در 3:49 ب.ظ

                  خدا لعنت کند آنکس که بر مادرم ره بست…خدا لعنت کنه آنکس که فدک را از مادرم غصب کرد…خدا لعنت کنه آنکس که مسیر ولایت را به سوی ظلمات تغییر داد…خدا لعنت کند آنکس که بر فرق مولایم علی شمشیر مسموم وارد کرد…خدا لعنت کند آنکس را که دستور داد تیر بر تابوت امام مجتبی بزنند…خدا لعنت کند آنکسانی را که دستان اباالفضل العباس را از تنش جدا کردند…خدا لعنت کند آنکس که تیر بر حنجره علی اصغر و چشم اباالفضل و قلب ابی عبدالله زد…خدا لعنت کند آنکس که سر شه دو عالم را از تن جدا کرد..خدا لعنت کند آنکس را که بر عمه جانمان زینب تازیانه زد…خدا لعنت کند آنکس را خون به دل مقام معظم رهبری میکند و او را می آزارد…سلام و صلوات بر پیروان راه حسین بن علی (ع)

                    [پاسخ]

                    Jeslyn
                    دی 15ام, 1390 در 10:24 ق.ظ

                    Keep on wrtniig and chugging away!

                      [پاسخ]

                      دوست
                      خرداد 7ام, 1391 در 7:45 ق.ظ

                      آيا مي دانيد جزاي اين همه نسبت هاي روا به اين خلفاي مظلووووووووم چيست
                      جنات تجري من تحتها…

                        [پاسخ]

                        محمد
                        مرداد 8ام, 1392 در 5:44 ب.ظ

                        سلام علیکم
                        می خوام کار فرهنگی انجام بدم ولی خیلی بلد نیستم.خوشحال میشم که به وبلاگ من بیایید و منو از نظراتتون بهره مند کنید.
                        التماس دعا
                        یا مرتضی علی

                          [پاسخ]

                          جامانده از پرواز
                          مرداد 23ام, 1392 در 9:11 ق.ظ

                          سلام عیدتون مبارک طاعاتتون قبول
                          خدا اولین ظالم و ریشه ظلم به اهل بیت را لعنت کند که پایه گذار تمام اختلافات و ناگواریها در امت پیامبر اخر الزمان بودند …
                          خدایا حجت ثانی عشر را برسون … امین یا ربالعالمین

                            [پاسخ]

                            جامانده از پرواز
                            مرداد 23ام, 1392 در 9:12 ق.ظ

                            منتظر حضورتون در وبلاگ و نظرات ارزشمندتون هستم

                              [پاسخ]

                              علي
                              خرداد 6ام, 1395 در 2:34 ب.ظ

                              سلام . اي كاش بجاي اين كه از كلماتي مانند جسارت استفاده كنيد يا هر گونه حرفي بزنيد كه احساسات اهل سنت براانگيخته شود ، فقط متن خالص را در اينجا قرار ميداديد كه اهل سنت هم بتوانند كاملاً منطقي بهره مند شوند . هر كار راهي دارد . نبايد كاري كنيد كه اثر برعكس داشته باشد كه در اين صورت مسؤوليد . تو رو به خدا ، اگر بدانيد جايي به مقدسات دينيتان توهين شده ميتوانيد بدون احساسات قضاوت كنيد ؟!!!!

                                [پاسخ]

                              • نظر بدهيد
                              • نام:
                                ایمیل:
                                وبسایت:





                                استفاده از مطالب وبگاه ما با ذکر منبع بلامانع می باشد
                                Copyright © 2014 - 2015 Hr-Fallah.ir
                                Designer : Mohammad Rafiei