دو برخورد متفاوت در یک موضوع از خلیفه اوّل
هنگامی که ابوبکر امیرالمؤمنین (علیه السلام) را با تهدید و اجبار برای بیعت گرفتن به مسجد آورد امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مسجد با ابوبکر احتجاجی در مورد قضیه فدک کردند که شرح قضیه را از زبان ابن أبی الحدید معتزلی می نویسم:
«پس از اتمام خطبه حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، امیرالمؤمنین (علیه السلام) رو به ابوبکر نمود و فرمود: چرا فاطمه را از میراث پدرش محروم نمودی و حال آنکه در حیات پدرش در این ملک متصرّف بوده است. ابوبکر گفت: فدک مال همه مسلمانان است، چنانچه فاطمه شاهدی بیاورد که فدک ملک اوست، آن را به وی پس خواهم داد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: آیا درباره ما به غیره آنچه درباره دیگران حکم می کنی، می خواهی حکم نمایی!
بر طبق فرمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شاهد و گواه را مدعی می آورد نه متصرّف. تو بر خلاف این حکم قطعی و مسلّم از فاطمه که متصرّف در ملک است شاهد طلب می کنی؟ آیا نمی دانی که قول فاطمه که یکی از اصحاب کساء و مشمول آیه تطهیر است عین حقیقت می باشد؟ آیا اگر دو نفر در حضور تو شهادت دهند که فاطمه مرتکب حرام شده است، چه می کنی؟ گفت: مانند دیگران بر علیه او حکم جاری می کنم!! حضرت فرمود: در این صورت از جمله ی کفّار خواهی بود؛ زیرا شهادت خدا را درباره طهارت فاطمه نادیده گرفته و به شهادت دو انسان جایز الخطاء ترتیب اثر داده ای. آیا از نظر تو فاطمه (سلام الله علیها) برای مال بی ارزش دنیا مرتکب دروغ و غصب می شود؟! (از ادامه دادن این متن که ابن ابی الحدید در کتابش نقل نموده به دلیل جسارت ها و هتاکی های بی دریغ ابوبکر به امیرالمؤمنین (علیه السلام) خودداری می کنم. اهل تسنن که می گویند خلفای ما به دختر رسول الله و علی (علیه السلام) احترام می گذاشتند بد نیست این هتاکی های ابابکر را که خود علمای تراز اولشان در کتاب هایشان نقل نموده اند را ملاحظه فرمایند. برای دیدن این جسارت های بی امان خلیفه اول به امیرالمؤمنین (علیه السلام) اینجا کلیک کنید).[1]
در این احتجاج ابابکر از امیر المؤمنین (علیه السلام) شاهد و بینه می خواهد اما شما بیننده عزیز برخورد او را با جابر بن عبدالله أنصاری در حکمی مشابه همین قضیه که در کتب خود اهل سنت نقل شده است ملاحظه فرمایید:
در زمان خلافت ابوبكر اموالى را از بحرين به مدينه آوردند، جابر بن عبداللَّه انصارى كه در مجلس ابوبكر حضور داشت، چنين اظهار كرد: قبل از اين كه رسول خدا (صلى اللَّه عليه وآله) از دنيا بروند به من وعده فرمودند كه وقتى اموال بحرين برسد فلان مقدار از آن را به تو خواهم داد.
ابوبكر بدون اين كه از جابر شاهد مطالبه نمايد، به صِرف اظهار او، همان مبلغ را به او بخشيد.[2] همه مى دانند كه هيچ كس در حقّ جابر، مدّعى مقام عصمت نشده است! امّا فاطمه زهرا (عليها السلام) با آن مناقب و فضايل زيادى كه خود اهل سنّت در كتاب هاى مختلفشان آنها را ذكر كردهاند[3] و حتّى بر اساس احاديثى كه در فضايل آن صدّيقه وارد شده در صحيح بخارى و ديگر منابع، بعضى از بزرگانشان قائل شده اند كه:
هِيَ افْضَلُ مِنَ الشّيخين؛ او (يعنى فاطمه زهرا عليها السلام)) از ابوبكر و عمر برتر است.
و حال آن كه اين كلام را در حقّ امير مؤمنان على (عليه السلام) نمى گويند؛ در عين حال، چنين فاطمه اى با چنين مقاماتى، مدّعى است كه پدرم قبل از رحلتش فدك را به من بخشيده[4] و ابوبكر از او شاهد مى طلبد. جابر بن عبداللَّه انصارى فاقد مقام عصمت است، ولى به صرف صحابى بودن (بنابر توجيه شارحان صحيح بخارى) قولش مقبول است؛ چرا كه مقام جابر بزرگ تر از آن است كه بر پيامبر اكرم (صلى اللَّه عليه وآله) دروغ ببندد، ولى از فاطمه زهرايى كه داراى مقام عصمت است، شاهد مطالبه مى كند.(!!)
خوب است علما و دانشمندان اهل سنّت عقول و افكار خود را روى هم بريزند و تا روز قيامت فكر كنند و ببينند آيا مى توانند توجيه معقول و مقبولى در ارتباط با اين عكس العمل ابوبكر بتراشند؟
آيا جواب قانع كنندهاى براى اين دو عكس العمل متفاوت از خليفه اوّلشان با اين دو مورد، خواهند يافت؟[5]
[1]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ۲۱۵، نامه ۴۵.
[2]. الكواكب الدرارى فى شرح البخارى، ج10، ص125، فتح البارى فى شرح البخارى، ج4، ص375، عمدة القارى فى شرح البخارى، ج12، ص121.
[3]. مسند احمد، ج6، ص282، الطبقات الكبرى، ج8، ص19 تا 30، حلية الاولياء، ج2، ص39، 43، المستدرك علىالصحيحين، ج3، ص151 تا 161، الاستيعاب، ج4، ص1893، جامع الاصول، ج9، ص125، اسد الغابة، ج7، ص220، تهذيب الكمال، ص169، مجمع الزّوائد، ج9، ص201 تا 212، الاصابة، ج13، ص71، كنز العمّال، ج13، ص674، شذرات الذّهب، ج1، ص9 و 10 و 15.
[4]. حاشیه (فلاح): دقت کنید پیامبر (صلی الله علیه و آله) این مال را به دخترش فاطمه (سلام الله علیها) بخشیده بود نه اینکه این مال به بصورت ارث به حضرتش برسد زیرا ابابکر ادعا می کند از پیامبر شنیدم که فرمود:از من به کسی ارث نمی رسد!
[5]. جانشین پیامبر کیست، آیت الله سید علی میلانی، ص91.