حمیدرضا فلاح

حمیدرضا فلاح

حمیدرضا فلاح تفتی

دو برخورد متفاوت در یک موضوع از خلیفه اوّل

تعداد بازدیدها: 3,219 مشاهده

fadak

هنگامی که ابوبکر امیرالمؤمنین (علیه السلام) را با تهدید و اجبار برای بیعت گرفتن به مسجد آورد امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مسجد با ابوبکر احتجاجی در مورد قضیه فدک کردند که شرح قضیه را از زبان ابن أبی الحدید معتزلی می نویسم:

«پس از اتمام خطبه حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، امیرالمؤمنین (علیه السلام) رو به ابوبکر نمود و فرمود: چرا فاطمه را از میراث پدرش محروم نمودی و حال آنکه در حیات پدرش در این ملک متصرّف بوده است. ابوبکر گفت: فدک مال همه مسلمانان است، چنانچه فاطمه شاهدی بیاورد که فدک ملک اوست، آن را به وی پس خواهم داد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: آیا درباره ما به غیره آنچه درباره دیگران حکم می کنی، می خواهی حکم نمایی!

بر طبق فرمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شاهد و گواه را مدعی می آورد نه متصرّف. تو بر خلاف این حکم قطعی و مسلّم از فاطمه که متصرّف در ملک است شاهد طلب می کنی؟ آیا نمی دانی که قول فاطمه که یکی از اصحاب کساء و مشمول آیه تطهیر است عین حقیقت می باشد؟ آیا اگر دو نفر در حضور تو شهادت دهند که فاطمه مرتکب حرام شده است، چه می کنی؟ گفت: مانند دیگران بر علیه او حکم جاری می کنم!! حضرت فرمود: در این صورت از جمله ی کفّار خواهی بود؛ زیرا شهادت خدا را درباره طهارت فاطمه نادیده گرفته و به شهادت دو انسان جایز الخطاء ترتیب اثر داده ای. آیا از نظر تو فاطمه (سلام الله علیها) برای مال بی ارزش دنیا مرتکب دروغ و غصب می شود؟! (از ادامه دادن این متن که ابن ابی الحدید در کتابش نقل نموده به دلیل جسارت ها و هتاکی های بی دریغ ابوبکر به امیرالمؤمنین (علیه السلام) خودداری می کنم. اهل تسنن که می گویند خلفای ما به دختر رسول الله و علی (علیه السلام) احترام می گذاشتند بد نیست این هتاکی های ابابکر را که خود علمای تراز اولشان در کتاب هایشان نقل نموده اند را ملاحظه فرمایند. برای دیدن این جسارت های بی امان خلیفه اول به امیرالمؤمنین (علیه السلام) اینجا کلیک کنید).[1]

در این احتجاج ابابکر از امیر المؤمنین (علیه السلام) شاهد و بینه می خواهد اما شما بیننده عزیز برخورد او را با جابر بن عبدالله أنصاری در حکمی مشابه همین قضیه که در کتب خود اهل سنت نقل شده است ملاحظه فرمایید:

در زمان خلافت ابوبكر اموالى را از بحرين به مدينه آوردند، جابر بن عبداللَّه انصارى كه در مجلس ابوبكر حضور داشت، چنين اظهار كرد: قبل از اين كه رسول خدا (صلى اللَّه عليه وآله)‏ از دنيا بروند به من وعده فرمودند كه وقتى اموال بحرين برسد فلان مقدار از آن را به تو خواهم داد.

ابوبكر بدون اين كه از جابر شاهد مطالبه نمايد، به صِرف اظهار او، همان مبلغ را به او بخشيد.[2] همه مى ‏دانند كه هيچ كس در حقّ جابر، مدّعى مقام عصمت نشده است! امّا فاطمه زهرا (عليها السلام)‏ با آن مناقب و فضايل زيادى كه خود اهل سنّت در كتاب‏ هاى مختلفشان آن‏ها را ذكر كرده‏اند[3] و حتّى بر اساس احاديثى كه در فضايل آن صدّيقه وارد شده در صحيح بخارى‏ و ديگر منابع، بعضى از بزرگانشان قائل شده‏ اند كه:

هِيَ افْضَلُ مِنَ الشّيخين؛ او (يعنى فاطمه زهرا عليها السلام‏))‏  از ابوبكر و عمر برتر است.

و حال آن كه اين كلام را در حقّ امير مؤمنان على‏ (عليه السلام‏) نمى ‏گويند؛ در عين حال، چنين فاطمه‏ اى با چنين مقاماتى، مدّعى است كه پدرم قبل از رحلتش فدك را به من بخشيده[4] و ابوبكر از او شاهد مى ‏طلبد. جابر بن عبداللَّه انصارى فاقد مقام عصمت است، ولى به‏ صرف صحابى بودن (بنابر توجيه شارحان‏ صحيح بخارى)‏ قولش مقبول است؛ چرا كه مقام جابر بزرگ ‏تر از آن است كه بر پيامبر اكرم‏ (صلى اللَّه عليه وآله)‏ دروغ ببندد، ولى از فاطمه زهرايى كه داراى مقام عصمت است، شاهد مطالبه مى كند.(!!)

خوب است علما و دانشمندان اهل سنّت عقول و افكار خود را روى هم بريزند و تا روز قيامت فكر كنند و ببينند آيا مى‏ توانند توجيه معقول و مقبولى در ارتباط با اين عكس العمل ابوبكر بتراشند؟

آيا جواب قانع كننده‏اى براى اين دو عكس العمل متفاوت از خليفه اوّلشان با اين دو مورد، خواهند يافت؟[5]


[1]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ۲۱۵، نامه ۴۵.

[2]. الكواكب الدرارى فى شرح البخارى، ج10، ص125، فتح البارى فى شرح البخارى، ج4، ص375، عمدة القارى فى شرح البخارى، ج12، ص121.

[3]. مسند احمد، ج6، ص282، الطبقات الكبرى، ج8، ص19 تا 30، حلية الاولياء، ج2، ص39، 43، المستدرك على‏الصحيحين، ج3، ص151 تا 161، الاستيعاب، ج4، ص1893، جامع الاصول، ج9، ص125، اسد الغابة، ج7، ص220، تهذيب الكمال، ص169، مجمع الزّوائد، ج9، ص201 تا 212، الاصابة، ج13، ص71، كنز العمّال، ج13، ص674، شذرات الذّهب، ج1، ص9 و 10 و 15.

[4]. حاشیه (فلاح): دقت کنید پیامبر (صلی الله علیه و آله) این مال را به دخترش فاطمه (سلام الله علیها) بخشیده بود نه اینکه این مال به بصورت ارث به حضرتش برسد زیرا ابابکر ادعا می کند از پیامبر شنیدم که فرمود:از من به کسی ارث نمی رسد!

[5]. جانشین پیامبر کیست، آیت الله سید علی میلانی، ص91.

حمیدرضا
موضوعات: مذهب
مطالب مرتبط
  • عنایت امام زمان به روضه حضرت اباالفضل

    عنایت امام زمان به روضه حضرت اباالفضل

    اين تشرّف از مهم‏ترين و روح‏ افزاترين رويدادهاى زندگانى مرحوم فشندى (ره) است. تشرّف حاضر، به‏ سبب بعضى از جنبه ‏هاى منحصر به فرد كه به برخى از آنها اشاره خواهد شد مورد توجه تعداد زيادى از شيفتگان امام عصر (علیه السلام) مى ‏باشد. آيت الله ناصرى دولت‏ آبادى ماجراى اين تشرّف را خود، مستقيما از زبان حاجى شنيده و در كتاب «آب حيات» آورده است. همچنين جناب قاضى زاهدى نيز آن را از زبان خود آن مرحوم شنيده و در كتاب خود نقل كرده است. ما اينك تلفيق دو روايت را جهت تتميم آن، براى خوانندگان محترم مى ‏آوريم. حاج محمد على فشندى تهرانى مى ‏گويد: سال اولى كه به «مكه مكرمه» مشرّف شدم، از خداى مهربان در آنجا خواستم كه توفيق دهد تا در سال‏ هاى بعد نيز، تا بيست سفر به مكّه بيايم تا شايد اميرالحاج و

    … ادامه مطلب …

  • ماجرای توسل به حضرت اباالفضل و شفای چشم یکی از علما

    ماجرای توسل به حضرت اباالفضل و شفای چشم یکی از علما

    آیت الله العظمی شبیری زنجانی (دام ظله) در جلد سوم کتاب «جرعه ای از دریا» می نویسد: مرحوم حاج میرزا فخرالدین جزایری فرزند آسید علی جزایری است که از علمای درجه اول تهران بود و این قضیه را ایشان نقل می ‌کرد که یک وقت ناراحتی چشم پیدا کردم. پیش دکتر امین الملک (که زمانی وزیر بهداری بود) رفتم. وی متخصص چشم و اولین چشم پزشک تهران بود و بعدا به دکتر مرزبان لقب پیدا کرد. دکتر امین الملک چشمم را عمل کرد. حاج میرزا فخرالدین می‌ گفت: من از حاج آقا جمال اصفهانی ـ برادر حاج آقا نورالله و آقا نجفی اصفهانی ـ شنیده بودم که خواندن این ابیات برای توسل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام خیلی مؤثر است: ای ماه بنی هاشم خورشید لقا عباس ….. ای نور دل حیدر شمع شهدا عباس از محنت و درد وغم

    … ادامه مطلب …

  • شب قدر شب گناه نیست!

    شب قدر شب گناه نیست!

    صاحب کتاب «ابوب الجنان» که کتاب بسیار پربار و نایابی است می نویسد: جوان بی تقوایی که به خیر و سعادت خود در زندگی اهمیتی نمی داد و ملاحظه چیزی را نمی کرد، بر اثر چشم چرانی به دختری دل بسته بود، ولی آن دختر تن به خواسته نامشروع او نمی داد. شبی از شب های قدر که وقت بیداری و مناجات و قرآن و گریه و درد دل با خداست و مردم همگی در مساجد و مجالس احیاء جمع شده بودند، این جوان که دیده بود والدین آن خانم زودتر از منزل خارج شده اند راه را بر این دختر که قصد داشته به تنهایی مسیر بین خانه و مسجد را طی کند بست. دختر که دید کاری از دستش ساخته نیست در پاسخ به خواسته آن جوان گفت: امشب شب احیاء و شب گرفتن برات است. آیا انصاف

    … ادامه مطلب …

  • سفارش امام زمان در نیکی به پدر

    سفارش امام زمان در نیکی به پدر

    آقای سید محمد موسوی نجفی معروف به هندی که از اتقیای علما و ائمه ی جماعت حرم امیرالؤمنین علیه السّلام است نقل کرد از جانب شیخ باقر فرزند شیخ هادی کاظمینی مجاور نجف اشرف و ایشان از شخص مورد اعتمادی که به دلاکی اشتغال داشت. آن شخص را پدر پیری بود که هیچ گونه کوتاهی نسبت به خدمتگزاری او نمی کرد، حتی خودش برای او آب در مستراح می برد و منتظر می شد تا خارج شود و به مکانش برساند. پیوسته ملازم خدمت او بود، مگر در شب چهارشنبه که به مسجد سهله می رفت و در آن شب به واسطه ی اعمال مسجد سهله و شب زنده داری در آنجا، از خدمت معذور بود؛ ولی پس از مدتی ترک کرد و دیگر به آنجا نرفت. از او پرسیدم: ـ چرا رفتن به مسجد سهله را ترک کردی؟ گفت:

    … ادامه مطلب …

  • دستور آیت الله بهجت برای پیدا شدن گمشده

    دستور آیت الله بهجت برای پیدا شدن گمشده

    شاید این مطلب برای برخی از بینندگان تعجّب آور باشد که حتی برای پیدا کردن وسایل گمشده دستور و رهنمودی وجود داشته باشد اما بارها خودم یا خانواده ام وسایل و یا اشیاء گرانبهائی گم کرده ایم و با توسل به این دستور مرحوم آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) گمشده های خود را پیدا کرده ایم! بنده اطمینان دارم اگر کسی با عقیده به این دستور عمل کند یقیناً به مقصود خود خواهد رسید. آیت الله محمدی ری شهری در کتاب «زمزم عرفان»، دستور مرحوم آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) را اینگونه عنوان کرده اند: آیت الله بهجت در دیداری فرمودند: «أَصْبَحْتُ فی أَمانِ الله، أَمْسَیْتُ فی جِوارِ اللهِ»[1] هفت بار، برای پیدا کردن گمشده خوب است. یکی می گفت[2]: با کسی کار داشتم. نه اسمش را می دانستم و نه جایش را. از صبح تا

    … ادامه مطلب …

  • آیا می دانی روز عاشورا با من چه کردند؟!

    آیا می دانی روز عاشورا با من چه کردند؟!

    مرحوم سیّد محمدابراهیم قزوینی (متوفی1360 ه.ق) در صحن مطهّر حضرت اباالفضل علیه السّلام امام جماعت بودند و مرحوم آقا شیخ محمدعلی خراسانی (متوفی 1383) که واعظی بی نظیر بود، بعد از نماز ایشان منبر می رفت. یک شب، مرحوم واعظ خراسانی مصیبت حضرت اباالفضل علیه السّلام را خوانده و از اصابت تیر به چشم مقدّس آن حضرت یاد کرده بود. مرحوم قزوینی، که سخت متأثّر شده و بسیار گریه کرده بود، به ایشان گفته بود: چنین مصیبت های سخت را که سند خیلی قوی هم ندارد چرا می خوانید؟! شب در عالم رؤیا به محضر مقدّس حضرت اباالفضل علیه السّلام مشرّف شده بود، آقا خطاب به ایشان فرموده بود: سیّد ابراهیم! آیا تو در کربلا بودی که بدانی روز عاشورا با من چه کردند؟! پس از آنکه دو دستم از بدن جدا گردید، سپاه دشمن مرا تیر باران کردند، در

    … ادامه مطلب …

  • نظر بدهيد
  • نام:
    ایمیل:
    وبسایت:





    استفاده از مطالب وبگاه ما با ذکر منبع بلامانع می باشد
    Copyright © 2014 - 2015 Hr-Fallah.ir
    Designer : Mohammad Rafiei